شهود، در علوم مختلف روشی برای رسیدن به پاسخ بدون حل گام به گام مسئله است. این نوع تفکر در روانشناسی فلسفی با ویژگیهایی همچون خود گواهی، برونگرایی، انکشافی و سرعت معرفی میشود. سوال محوری این تحقیق، بدین قرار است که آیا شهود در حکمت متعالیه مورد ملاحظه قرار گرفته است؟ در صورت پاسخ مثبت، معادل آن در حکمت صدرایی چیست و چه مشخصاتی دارد؟ ارتباط شهود با شهود عرفانی و حدس از دیگر مسائل این تحقیق است. بنابر یافتههای این تحقیق تحلیلی- تطبیقی، معادل شهود در حکمت متعالیه، «حدس کشفی» است که در علوم مختلف منجر به رسیدن به پاسخ بدون حل گام به گام مسئله و حدود وسط است این روش شناخت، باعث رسیدن سریعتر به نتایج و نظرات نو و جهشهای علمی است. این تفکر، نیازمند استعداد ذاتی (قوه حدس) و دارای خصوصیات برآمده از نفس، اشراقی و سرعت است. محتوای شهود، شامل بدیهیات و مقولات ماقبل تجربه نیست و امکان خطا در آن وجود دارد. نیل به بینشها و مقامات عرفانی نیازمند هوش معنوی است و پرورش آن نیازمند تعلیم و سیر و سلوک برای تزکیه است، اما حدس کشفی منجر به جذبه و تسریع در شهود عرفانی است.