در آثار فلسفی سدههای اخیر، نظریۀ «وحدت وجود و کثرت موجود» -که از آن با عناوین «ذوق متألهین» و یا «ذوق تأله» نیز یاد میشود- همواره با نام جلالالدین دوانی گره خورده است. طبق این نظریه، حقیقت «وجود» منحصر به واجبالوجود است، اما «موجود» امری اعم از وجود است و شامل واجبالوجود و تمامی ممکنات است. اطلاق موجود بر واجبالوجود بهسبب آن است که او حقیقتِ وجود است، و اطلاق موجود بر ممکنات بدینجهت است که بهحقیقت وجود منتسبند. میراث حکمی قرن نهم، دهم و یازدهم حکایت از آن دارند که ذوق تأله مورد اقبال حکیمان و عارفان بوده است، تا بدانجا که برخی مدعی شدند که چنین تبیینی از نظام هستی، مقبول تمامی حکما و محققان بوده و هست. اما سؤال اینجاست که آیا دوانی در ارائۀ این نظریه، نوآور بوده و یا آنکه به تقریر دیدگاه برخی از پیشنیان خود پرداخته است؟ تفحص در میراث حکیمان پیش از دوانی، آشکار میکند که این نظریه مورد توجه اندیشمندان بوده است و دوانی مبتکر این نظریه نیست. در میان اندیشمندانی که در طرح این نظریه مورد گمانهزنی هستند باید «قطبالدین رازی» را صاحب این نظریه دانست و گویا انتساب این نظریه به دوانی، مربوط به جایگاه بلند او در مجامع علمی آن روزگار و سعی بسیار او در تبیین این نظریه در آثار متعددش بوده است.