فرامقولی بودن خداوند و الگوی رابطه ذات و صفات نزد ابوالحسن اشعری

نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی

نویسندگان

1 دانشگاه تهران، دانشکده الهیات ، گروه فلسفه دین

2 استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران

10.22099/jrt.2024.49304.2992

چکیده

ابوالحسن اشعری انتقادات مهمی علیه آموزه بساطت یا عینیت ذات و صفات ارائه کرده است. برخی از فیلسوفان معاصر در سنت فلسفه تحلیلی نیز دیدگاهی مشابه او در مورد این آموزه ارائه کرده اند. در نظر اشعری آموزه بساطت مستلزم اموری شهوداً نامعقول و بی‌معنا است. پذیرش آموزه بساطت در نگاه اشعری اولا مستلزم شخص‌ انگاری صفات و ثانیا مستلزم پذیرش این‌همانی خارجی میان صفات است که از نظر او هر دو نتیجه به ضرورت عقلی مردود است. در این مقاله ضمن توضیح و بررسی مبانی متافیزیکی اشعری، انتقادات اصلی او علیه آموزه بساطت را صورتبندی می‌کنیم، سپس می‌کوشیم نشان دهیم اولا ماهیت خدای فرامقولی معرفی شده از سوی اشعری با مبانی متافیزیکی او خصوصا با الگوی شیء-ویژگی سازگار نیست و ثانیا ادله موافقان آموزه بساطت نیز به همان اندازه انتقادات او دارای قوت فلسفی است و ثالثا نظریه جایگزین او نمی‌تواند پاسخی به مساله رابطه ذات و صفات الهی باشد، مگر به ابتنای غیر علّی.

کلیدواژه‌ها

موضوعات