نقد و بررسی جایگاه علّیت نفس در فلسفه ی جورج بارکلی

نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار دانشگاه شهید بهشتی

2 دانشیار دانشگاه تربیت مدرس

3 کارشناس ارشد دانشگاه تربیت مدرس

چکیده

نظریه­ی بارکلی یکی از  مهم­ترین نظریاتی است که در عصر جدید، برای حل مشکل ارتباط علّی بین نفس و بدن، و همچنین رابطه­ی علّی بین اجسام ارائه شده است. از آنجا که بارکلی جوهر مادی و تمایز بین کیفیات اوّلیه و ثانویه را انکار و جهان مادی را به عنوان مجموعه­ای از تصورات معرفی می­کند، در فلسفه­ی وی، علّیت طبیعی به معنای تأثیر و تأثر علّی انکار می­شود. وی در نظریه­ی ایجابی­اش راجع به علّیت، علت را امری فعال می­داند و از سوی دیگر، درنظر او، فقط آنچه دارای اراده باشد، فعال است. از این رو، علت در فلسفه­ی وی، به اذهان و نفوس محدود می­شود، خواه این نفس، ذات نامتناهی خداوند باشد و یا نفس متناهی انسانی. وی فعال بودن ذات خداوند را از طریق تصورات حسی، به اثبات می­رساند و فعال بودن نفس خود را از طریق تصورات خیالی. در اینجا، اعمال فیزیکی (مثل برداشتن قلم یا حرکت دادن پا) همان اشیای واقعی یا تصورات حسی­اند و مشکل این نوع اعمال در فلسفه­ی بارکلی این است که از سوی خداوند ایجاد می­شوند و فعالیت او به شمار می­آیند؛ بنابراین، دیگر نمی­توانند به عنوان فعالیتِ من باشند. البته وقتی که بارکلی می­خواهد نفوس انسانی دیگر را به اثبات برساند، آنها را از طریق افعال فیزیکی­شان، که همان تصورات حسی­اند، به اثبات می­رساند ولی مشخص نمی­کند که چگونه هم خداوند و هم نفوس متناهی دیگر می­توانند علت تصورات حسی باشند. به نظر میرسد که بارکلی برای حل این مشکل، در نظریه­ی علل موقعی گرفتار شده است و این اشکال بر او وارد است که خداوند بدون نفوسانسانی دیگر هم می­تواند تصورات حسی را ایجاد کند و در این کار، نیازی به آنهاندارد. 

کلیدواژه‌ها


۱. بارکلی، جورج، (۱۳۵۵)، سه گفت­وشنود میان هیلاس و فیلونوس، ترجمه­ی منوچهر بزرگ­مهر، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
۲. بارکلی، جورج، (۱۳۶۲)، مبادی علم انسانی، صص ۱-۱۱۱، مترجم: منوچهر بزرگ­مهر. در کتاب:  فلسفه­ی نظری، ج: ۲ (منتخباتی از آثار: جورج بارکلی، دیوید هیوم، ایمانوئل کانت، آرتور شوپنهاور، فردریک نیچه، ویلیام جیمز)، چاپ سوم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
۳. دکارت، رنه، (۱۳۷۶)، فلسفه­ی دکارت (شامل یک مقدمه­ی تحلیلی و ترجمه­ی سه رساله: ۱. قواعد هدایت ذهن ۲. اصول فلسفه ۳. انفعالات نفس)، مترجم: منوچهر صانعی دره­بیدی، تهران: انتشارات بین­المللی الهدی.
4. دکارت، رنه، (۱۳۸۵)، تأملات در فلسفه­ی اولی، مترجم: احمد احمدی، تهران: سمت.
5. دکارت، رنه، (۱۳۸۴)، اعتراضات و پاسخ­ها، مترجم: علی موسایی افضلی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
۶. کاپلستون، فردریک، (۱۳۸۰)، تاریخ فلسفه، ج۴، مترجم: غلام­رضا اعوانی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی و انتشارات سروش.
۷. لاک، جان، (۱۳۸۰)، جستاری در فهم بشر (تلخیص پرینگل پنیسون)، مترجم: رضا زاده شفق، م صادق، تهران: انتشارات شفیعی.
8. Bennett, Jonathan, (1971), Locke, Berkeley, Hume: Central Themes, First published, Oxford: Clarendon Press.
9. Dancy, Jonathan, (1998), Berkeley, George: A Treatise Concerning the Principles of Human Knowledge, Oxford New York: Oxford University Press.
10. Fogelin, Robert.J., (2001), Berkeley and the Principle of Human Knowledge, Routledge.
11. Hobbes, Thomas, (1963), The Metaphisical System of Hobbes in Twelve Chapters From Elements of Philosophy Concerning Body together with Brifer Extracts from Human Nature and Leviathan, Selected by Mary Whiton Calkings, Second Edition, Open Court.
12. Nadler, Steven, (2005), "Cordemoy and Occasionalism", Pp 37-54. In: Journal of the History of Philosophy, Vol 43. No 1.
13. Vesey, Godfrey, (1982), Berkeley: Reason and Experience, Open University Press.
14. Winkler, Kenneth p., (1989), Berkeley: An Interpretation, Oxford: Clarendon Press.