نظریه تلبیس (التباس)در منظومه فکری شنکره چاریه و روزبهان بقلی شیرازی

نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار ادیان و عرفان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان

2 گروه ادیان و عرفان، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز

10.22099/jrt.2024.50074.3039

چکیده

در منظومه فکری شنکره چاریه، نظریه تلبیس یکی از مهم ترین نظریه هایی است که تحلیل و بررسی تطبیقی آن میزان همانندی اندیشه های خداشناسی و جهانشناسی این دو حکیم را در دو سنت فکری متفاوت نشان می دهد. در منظومه فکری شنکره چاریه تلبیس همان مایا است که عبارت است از قدرت خلاقه برهمن که نسبت میان عالم شهود و وجود مطلق را تصویر می کند. در منظومه فکری شنکره چاریه، برهمن از طریق قدرت تلبیس است که به آفرینش جهان و کثرات موجود در آن می پردازد. در منظومه فکری روزبهان بقلی نظریه تلبیس یکی از بنیادی ترین اجزای فهم طریقت صوفیانه و سنت فکری او است که برای تبیین رابطه میان عالم شهود و علت غایی جهان کاربرد دارد. در اندیشه روزبهان خداوند در مقام تلبیس از طریق صفاتش در قالب آیات در عالم محسوس تجلی می کند. در منظومه فکری روزبهان عالم محسوس محل تجلی حضرت حق تعالی است. هر دو حکیم برای تبیین نسبت میان عالم شهود و وجود مطلق از نظریه تلبیس سود جسته اند و بر این باورند که ویژگی متمایز تلبیس ابهام و پوشانندگی و توهم و فریب کیهانی است. براین اساس خداوند از طریق تلبیس است که خود را در جهان شهودات ظاهر می سازد. از جمله اختلاف های این دو حکیم این است که انگیزه خداوند در هنگام تجلی و ظهور متفاوت است. برهمن از سر بازی و تفریح دست به آفرینش عالم می زند اما خدای روزبهان از سر عشق به آفرینش عالم می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که در منظومه فکری هر دو حکیم نظریه تلبیس نقش بنیادین در تبیین امر آفرینش و فهم حقائق جهانشناسی دارد.

کلیدواژه‌ها