تأملی انتقادی بر نظریه ی ضرورت بالقیاس در تبیین ماهیت جملات اخلاقی و حل مسأله ی هست و باید

نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی

نویسندگان

1 گروه فلسفه و کلام، دانشکده الهیات و معارف اهل بیت، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران

2 دانشیار، گروه فلسفه و کلام اسلامی، دانشگاه اصفهان، ایران

چکیده

نزد صاحبان نظریه‌ی ضرورت بالقیاس، تبیین ماهیت جملات اخلاقی با حل مسأله‌ی «هست و باید» هیوم، دو امر در هم تنیده است و پرداختن به یکی، عین پرداختن به دیگری است. این نظریه در راستای دست‌یابی به موارد بسیار مهمی در اخلاق، همچون کلیت، قطعیت، واقع‌گرایی، مطلق‌گرایی و داشتن معیار برای ارزیابی نظام اخلاقی مطرح شده است؛ لذا نگاهی نقادانه به این نظریه از اهمیت به سزایی برخوردار است. مقصد و مقصود مقاله‌ی حاضر ارزیابی نظریه‌ی ضرورت بالقیاس، هم در تبیین ماهیت جملات اخلاقی و هم در حل مسأله‌ی هیوم است. رویکرد نویسندگان دارای دو مرحله است؛ در مرحله‌ی اول مبناهایی برای ارزیابی یک نظریه، در حل مسأله‌ی «هست و باید» ارائه می‌شود؛ مرحله‌ی دوم با ارائه چهار نقد(مبتنی بر مبانی مطرح شده در مرحله‌ی اول) حول ابهامات و مبانی این نظریه انجام می‌پذیرد. به عقیده‌ی صاحبان مقاله، چهار نقد بر نظریه‌ی ضرورت بالقیاس وارد است:1- دور و تسلسل؛ 2- ناسازگاری با وظیفه‌گرایی؛ 3- مصادره به مطلوب؛4- انکار بدیهیات اخلاقی.روش مورد استفاده در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی از نوع استنتاجی و به سبک مساله محور است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات