مسألة ضرورت از مهمترین مباحث منطق و فلسفه است که تبیین صحیح مفهوم آن نقش بسزایی در حل بسیاری از مسائل فلسفی دارد. در فلسفة تحلیلی و پس از انقلاب کپرنیکی کانت، ضرورت عمدتاً به مفهومی زبان شناختی مرتبط با گزاره ها تحویل می شد که ورای زبان، جایگاهی برای آن وجود نداشت. کریپکی با نقد نظریات سنتی در باب مفهوم ضرورت، و ارائة نظریات جدید در این خصوص معتقد شد که برخی از انحاء ضرورت (مانند ضرورت متافیزیکی) اموری فرازبانی و فراذهنی هستند. در این مقاله مفهوم ضرورت از دیدگاه کریپکی با آرای علامة طباطبایی در این خصوص مقایسه و تطبیق داده خواهد شد. کریپکی و علامة طباطبایی هر دو، مفهوم ضرورت را مفهومی متافیزیکی و فلسفی می دانند و معتقد به بدیهی بودن مفهوم ضرورت میباشند، اما در تعیین مصادیق و انواع ضرورت متافیزیکی آرای متفاوتی دارند. کریپکی ضرورت متافیزیکی را تنها در موارد محدودی مانند ضرورت موجود در گزاره های این همان و گزاره های مشتمل بر اوصاف ذاتی صادق می داند، اما دایرة شمول ضرورت متافیزیکی در آرای جناب علامة طباطبایی تمام موجودات عالم را در بر می گیرد.
آویش, هاجر, & ساجدی, علی محمد. (1401). مفهوم شناسی ضرورت از منظر کریپکی و علامة طباطبایی. فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز, 22(83), 1-26. doi: 10.22099/jrt.2022.42799.2625
MLA
هاجر آویش; علی محمد ساجدی. "مفهوم شناسی ضرورت از منظر کریپکی و علامة طباطبایی", فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز, 22, 83, 1401, 1-26. doi: 10.22099/jrt.2022.42799.2625
HARVARD
آویش, هاجر, ساجدی, علی محمد. (1401). 'مفهوم شناسی ضرورت از منظر کریپکی و علامة طباطبایی', فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز, 22(83), pp. 1-26. doi: 10.22099/jrt.2022.42799.2625
VANCOUVER
آویش, هاجر, ساجدی, علی محمد. مفهوم شناسی ضرورت از منظر کریپکی و علامة طباطبایی. فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز, 1401; 22(83): 1-26. doi: 10.22099/jrt.2022.42799.2625