دانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123155420150522A Critical Study of Linda Zagzebski's View on Nature of Virtueتبیین و نقد چیستی فضیلت از منظر لیندا زاگزبسکی128298510.22099/jrt.2015.2985FAمحمد حسینزاده یزدیاستاد مؤسسهی آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)محمد لگنهاوزناستاد مؤسسهی آموزشی و پژوهشی امام خمینیمهدی شکریدانشجوی دکتری مؤسسهی آموزشی و پژوهشی امام خمینیJournal Article20140602zaزاگزبسکی به مثابه فیلسوف اخلاق و معرفتشناس فضیلتمحور در صدد است تا دیدگاهش را دربارهی فضیلت تبارشناسی کند. او با تأکید بر نقش انگیزه در فضیلت دیدگاهش را عامل مبنا میداند. در نزد زاگزبسکی، فضیلت دارای ارزش ذاتی است. او با اشاره به تفاوت فضیلت با توانایی طبیعی و مهارتْ آن را در دو قلمرو اخلاق و معرفتشناسیْ کمال و مزیت پایدار نفس میداند و بر دو مؤلفهی انگیزه و موفقیت مبتنی میکند. مقالهی پیش رو کوشیده است مؤلفههای مورد نظر زاگزبسکی را ارزیابی کند. از نتایج این تحقیق آن است که فضایل مشتمل بر انگیزهاند؛ اما از نقش هدایتگرانهی مورد نظر زاگزبسکی برخوردار نیستند؛ البته باید دیگر مؤلفهی موفقیت را پذیرفت؛ زیرا نمیتوان فضیلتمند بود، اما به هدف فضیلت بهطور غالب نائل نشد. بر خلاف دیدگاه زاگزبسکی، نمیتوان فضیلت را به لحاظ مفهومی جدا از مهارتهای همپیوند با فضیلت دانست؛ زیرا جنبهی مهارت دستکم در فضیلت عقلی بیشتر از بُعد انگیزشی دارای اهمیت است؛ بهطوری که ارسطو تکنیک را از اقسام فضایل عقلانی میداند. بهعلاوه، فضایل تنها اکتسابی نیستند؛ زیرا در تاریخ مفهوم فضیلت، برخی تواناییهای طبیعی فضیلت محسوب شدهاند.دانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123155420150522A Study of Objectivism and Relativism of Nasr Hamid Abu Zayd's Hermeneutics and its Influence on His Interpretative Undersuandingبررسی عینیگرایی و نسبیگرایی در هرمنوتیک نصرحامد ابوزید و تأثیر آن بر بعضی برداشتهای تفسیری وی از قرآن2946298710.22099/jrt.2015.2987FAمحمدرضا حاجی اسماعیلیدانشیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهانعلی بناییان اصفهانیدانشجوی دکتری تفسیر تطبیقی دانشگاه قمJournal Article20140617Hamid نصر حامد ابوزید دگراندیش مصری که افکارش در مکتب تفسیر ادبی امین الخولی شکل گرفت، سهم وافری برای هرمنوتیک در فهم متن قائل بود. هرمنوتیک دانشی است که نظریههای مربوط به فهم را مورد بررسی قرار میدهد و دارای دو رویکرد اساسی عینیگرا و نسبیگراست. ابوزید که در نظریات مکاتب مختلف هرمنوتیک تأمل نموده، کوشیده است تا از میان آنها، به هرمنوتیکی متمایز دست یابد و روش برداشت از قرآن را بر مبنای آن استوار سازد. با مطالعهی دیدگاههای ابوزید درمییابیم روش مورد نظر او بیشتر متأثر از هرمنوتیک نسبیگرای گادامر است؛ لکن خود مدعی است از هرمنوتیک عینیگرای اریک هرش بهرهمند گردیده است و این گونه، راهی معتدل میان نسبیگرایی و عینیگرایی برگزیده است. این مقاله ضمن اشاره به مبانی هرمنوتیک ابوزید به تبیین عینیگرایی و نسبیگرایی هرمنوتیک او میپردازد و ضمن بیان مصادیقی از برداشتهای تفسیریاش، چیرگی نسبیگرایی در هرمنوتیک او را آشکار میسازد. این نسبیگرایی از سویی مفسر و مخاطب متن قرآن را از مراد الاهی دور نگاه میدارد و از سوی دیگر، باب تأویلهای ناروا و بدعت را بیش از پیش میگشاید. بنابراین هدف این مقاله تبیین نوع رویکرد هرمنوتیک ابوزید و تأثیر این رویکرد در برداشتهای تفسیری وی و نیز ریشههای اندیشهی تفسیری اوست. دانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123155420150522The Effect of Belife in the Unity of Divine Acts on the Mode of Accepting Causality from the Viewpoints of Ghazali and Ibn Arabiتأثیر اعتقاد به توحید افعالی بر پذیرش علیت از دیدگاه محمد غزالی و ابنعربی4764298810.22099/jrt.2015.2988FAقاسم کاکاییاستاد فلسفه و کلام دانشگاه شیرازآمنه یزدان پناهکارشناس ارشد فلسفه و کلام دانشگاه شیرازJournal Article20140115Ghazali- Ibn Arabiتوحید افعالی به معنای نفی تأثیر از غیر خداست. از سوی دیگر اصل علیت مستلزم پذیرش تأثیر و تأثر میان مخلوقات است که این دو امر ظاهراً با یکدیگر سازگار به نظر نمیرسند. این مقاله بر آن است که با بررسی افکار ابن عربی و غزالی به عنوان دو تن از مدافعان توحیدافعالی، به بررسی تطبیقی موضع آنها در قبال بحث علیت بپردازد. آنها تقریر فلاسفه از علیت را رد میکنند و هر یک سعی دارند جایگزینی برای بحث علیت ارائه دهند که قادر به توضیح منطقی رابطهی خدا و مخلوقات از یک سو و رابطهی مخلوقات با یکدیگر از سوی دیگر باشد. اقتران پیشنهاد مشترک آنها به عنوان جایگزین علیت است؛ اما برداشت هر یک از اقتران لزوماً یکسان نیست که این امر نشأت گرفته از مبانی متفاوت فکری آنهاست. این نکته سبب میشود که ابنعربی راه حل نهایی رفع این تعارض را در بحث تجلی و ظهور بداند.دانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123155420150522A Survey of the Ontological and Epistemological Position of Common Sense in Farabi's Psychologyجایگاه وجودشناختی و معرفتشناختی حس مشترک در نفسشناسی فارابی6578298910.22099/jrt.2015.2989FAمریم شکیبامنشکارشناس ارشد دانشگاه تربیت مدرسمریم عاطفیعضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سرابJournal Article20140406Farabiحس­­ مشترک در بین سایر قوای ادراکی از ارزش و جایگاه ویژه­ای برخوردار است. فارابی با معرفی حس مشترک به عنوان یکی از قوای باطنی نفس و محل تجمع دریافت­های سایر حواس با بیان ادله­ای وجود این قوهی را برای نفس تثبیت می­کند. نکتهی قابل توجه در این زمینهی تأکید فراوان وی بر نقش و نحوهی عملکرد حس مشترک در تحصیل علم و معرفت است؛ به گونه­ای که بدون این قوه، هیچ نوع ادراک حسی صورت نمی­گیرد، در حالی که نمی­توان نقش سایر حواس را در امر ادراک انکار کرد؛ حتی در کارکرد حس مشترک، میتوان کسب ادراکات عقلی را هم بر عملکرد آن مبتنی ساخت؛ حتی به نظر می­رسد در نظر این فیلسوف، حس مشترک با وساطت در برقراری ارتباط میان عالم ذهن و عین، نقش مهم­ترین نیروی حسی را در فرآیند کسب معرفت بر عهده دارد. در این صورت، حتی رسیدن به درجهی متعالی عقل مستفاد و ارتباط با عقل فعال و عالم غیب هم به نحوی موقوف بر عملکرد حس مشترک است. دانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123155420150522A Philosopghical and Theological Approach to "Faith" from Descard's and Mulla Sadra's Viewpointsرویکردی فلسفی- کلامی به ایمان در فلسفهی دکارت و ملاصدرا7990299010.22099/jrt.2015.2990FAسیمین اسفندیاریاستادیار دانشگاه رازی کرمانشاهJournal Article20140406Mulla Sadraیکی از مباحث مهم پیرامون ماهیت ایمان، مسألهی نسبت دین و عقل یا نسبت ایمان با تصدیق عقلی است. براین اساس، همواره در میان فلاسفه و متکلمان مسلمان و مسیحی دیدگاههای متعددی درباره ماهیت ایمان و اینکه آیا ایمان همان تصدیق عقلی به وجود خداست یا ماهیتی متفاوت دارد، مطرح بوده است. مسألهایی که بدین منظور مطرح است این است که میان یقین عقلی و ایمانی چه نوع رابطهایی قابل تصور است و آیا میتوان به نوعی تعامل و رابطهی متقابل بین یقین ایمانی و یقین عقلی برقرار کرد؟ <br />در این مقاله سعی بر این است که به دیدگاه دو متفکر اسلام و غرب یعنی ملاصدرا و دکارت پیرامون ماهیت ایمان و اینکه مهمترین عنصرآن چیست و چه نسبتی میان ایمان و تصدیق عقلی وجود دارد، پرداخته شود. شایان یاد است که ملاصدرا ایمان را تصدیق معرفتی به وجود خدا میشمارد؛ از طرفی نیز چگونگی ارتباط بین یقین ناشی از ایمان با یقین ناشی از شهود آشکار عقلی در اندیشه دکارت یک مسأله است و باید به آن پرداخت. دانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123155420150522An Anthropological Analysis of the Transcendent Unity of Religionsتحلیلی انسانشناختی از نظریهی وحدت متعالی ادیان91120299110.22099/jrt.2015.2991FAاکبر قربانیاستادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردستانJournal Article20140615sدر نظریه­ی وحدت متعالی ادیان، تمایز ظاهر و باطن دین تمایزی اساسی به­ شمار می­آید که هم با نگرش مابعدالطبیعی به مراتب هستی و تمایز مطلق و نسبی پیوند دارد و هم با تمایز معرفت­شناختی شریعت و طریقت و نیز با تمایز سنخ­شناختی اهل ظاهر و اهل باطن گره خورده است. شوان در بینش و نگرشی مابعدالطبیعی با تأکید بر منشأ الاهی دین و تمایزنهادن میان ظاهر و باطن دین و با توجه به تکثر و تنوع افراد و رعایت حاشیه­ی بشری در نزول وحی، تنوع ادیان را ناشی از گوناگونی وحیها متناسب با ظرفیّتها و قابلیّتهای بشری میداند. از نظر او، کثرت صوَر قدسی مانع وحدت حقیقی ادیان در مراتب بالای وجود نیست و هرچند بیشتر افراد یا همان اهل ظاهر نمی­توانند این وحدت بَرین را فهم کنند، عارفان اهل باطن به دریافت وحدت درونی و متعالی ادیان نائل میشوند. نگرش همراه با احترام و مدارای اهل باطن به اهل ظاهر و برخلاف آن نگرش توأم با تردید و گهگاه خصمانه و خشونت­آمیز اهل ظاهر به اهل باطن با توجه به تفاوت سنخ­شناختی آنان قابل فهم و توجیه است. البته تمایز اهل ظاهر و اهل باطن در نظریه­ی شوان و تأکید او بر توانایی معرفتی اهل باطن در فهم و دریافت وحدت متعالی ادیان منافاتی با زندگی دینی مؤمنان و سلوک معنوی پیروان ادیان ندارد که بیشترشان اهل ظاهر یا اهل شریعت هستند. دانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123155420150522A Comparative Study of Human-God Relation from the Viewpoints of Mowlavi and Imam Ali(p.b.u.)نوع رابطهی انسان با خداوند از منظر مولوی، با نگاهی به روایت انواع عبادت از امام علی(ع) در نهج البلاغه121148299210.22099/jrt.2015.2992FAصدیقه بحرانیدانشجوی دکتری دانشگاه علامه طباطباییلاله حقیقتاستادیار دانشگاه شیراززهره زمانیدانشجوی دکتری دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات خوراسگانJournal Article20140615a از دیدگاه مولانا، رابطهی مطلوب انسان با خداوند رابطهای تحکمآمیز (زاهدانه) یا توافق مبتنی بر حقوق و وظایف (تاجرانه) نیست؛ بلکه این دو رابطه گرچه کارکردهای مثبتی دارند، در حقیقت دارای ارزش ابزاری هستند و نه ارزش ذاتی و صرفاً برای کسانی مفیدند که توان دستیابی به رابطهی عاشقانه را ندارند؛ اما رابطهی مطلوب میان انسان و خداوند رابطهای عاشقانه است که ویژگیها و مؤلفههایی دارد که عبارت است از: ارادهی معشوق را ارادهی خود دانستن، توجه انحصارگرایانه، تمایل به یکیشدن با معشوق و رنج عاطفی.