دانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123113920130317The Knowledge of Light in Hekmat –e – Ishraqجایگاه نور در حکمت اشراق120119010.22099/jrt.2013.1190FAسیدمحمدعلی دیباجیاستادیار دانشگاه تهرانJournal Article20130317<strong>زبان فلسفی شیخ اشراق، زبان نمادها و استعارههای اشراقی است. در این میان واژهی نور از ویژگی خاصی برخوردار است. نور و واژهی مقابل آن ظلمت، با ظرفیت معنایی زیاد خود بسیاری از معانی ناظر به خارج و اعتبارات مربوط به آن در فلسفهی رسمی (مشایی) را در خود جای داده است؛ معانی وجود، شیئیت، حقیقت و واقعیت در نور و معانی عدم، امکان، ماهیت و اعراض در ظلمت قابل اندراجند، اما آنچه در اینجا مهم است دو مسأله است، اول اینکه با توجه به دیدگاه مشهور سهروردی </strong><strong>–</strong><strong> که وجود را از اعتبارات ذهن دانسته </strong><strong>–</strong><strong> آیا مراد او از نور یک معنای اعتباری (یعنی ساختهی ذهن) است؟ و به همین ترتیب در معنای ظلمت نیز این سؤال تکرار میشود؛ دوم اینکه آیا نور تنها استعارهای ناظر به معنای واقعیات خارجی است یا در مورد فاعل شناسا و جریان شناسایی (یعنی علم) هم به کار رفته است؟</strong>
<strong>این مقاله ضمن بررسی معانی و کاربردهای نور به این دو مسأله پاسخ گفته است: در پاسخ سؤال نخست این مطلب مورد بحث قرار میگیرد که نور نزد سهروردی ظهور واقعیت است و نه تصور یا مفهوم واقعیت. و پاسخ سؤال دوم این است که نور با دو لحاظ هستیشناختی و معرفتشناختی مورد توجه سهروردی بوده و به همین دلیل شناخت (یعنی علم) و فاعل شناسا (یعنی نفس آدمی) هم با همان نور تعریف میشوند.</strong>دانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123113920130317A Comparative Inquiry in Religious Education Sample on Mulla Sadra and Erick Frommمطالعهی تطبیقی مدل تربیت دینی از دیدگاه صدرالمتألهین و اریک فروم2142119110.22099/jrt.2013.1191FAقاسم پورحسناستادیار دانشگاه علامه طباطبایی تهرانخدیجه هاشمیکارشناس ارشد فلسفه اسلامی دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20130317<strong>«تربیت دینی»، تربیتی جامع و منشوری کامل در جهت ارتقای انسان به سوی کمال است. و مقالهی حاضر نیز در این راستا و با توجه به این ضرورت، به بررسی مبادی، مبانی و رهآوردهای دو مدل تربیتی در خور استنتاج از آرای دو متفکر بزرگ در دو حیطهی تأثیرگذار بر زندگی انسان میپردازد. دیدگاه یک روانشناس به نام اریک فروم </strong><strong>(1980 - 1900) </strong><strong>و یک فیلسوف اسلامی به نام ملاصدرا که هر دو مسألهی دین و کارکردهای خداباوری را در کانون توجه خود قرار دادهاند. اریک فروم که از طرفداران روانشناسی اجتماعی است و روانشناسی فردی را مردود میشمرد به شدت از تأثیر اجتماعی دین دفاع میکند و از این منظر، به تبیین روانشناختی دین میپردازد و صدرا نیز فیلسوفی است که معتقد است هر موجودی از شوق و عطشی فطری نسبت به کمال ویژهی خود برخوردار است. او حس کمالجویی و سعادتطلبی را در نهاد همهی موجودات، اعم از محسوس، طبیعی و نفوس و حتی عقول، متمرکز میداند.</strong>
<strong> مقالهی حاضر با مقایسهی مفاهیم بنیادین دین، تربیت و تأثیرات متقابل این دو بر یکدیگر از دیدگاه این دو اندیشمند، به مقایسهی مدل تربیت دینی در ساحت فکری ایشان پرداخته و با اشاره به نقاط همسو و در عین حال، جهات افتراق دیدگاه آنها و بیان وجوه مختلفی همچون حرکت و شدن، عشقورزی، اخلاق، آزادی، دستیابی به سعادت و ... در نهایت برتری نگرش صدرایی را آشکار خواهد نمود. </strong>دانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123113920130317Realism or Non-realism of Religious Language with Emphasis on D. Z. Philips and R. Triggواقعگرایی یا ناواقعگرایی زبان دینی با تأکید بر آرای د.ز. فیلیپس و راجر تریگ4368119210.22099/jrt.2013.1192FAامیرعباس علیزمانیدانشیار دانشگاه تهرانمحمدرضا قائمینیککارشناس ارشد فلسفهی دین دانشگاه تهرانJournal Article20130317<strong>نزاع میان واقعگرایی و ناواقعگرایی در زبان دینی، هنگامی اهمیت مییابد که قصد داوریِ معرفتی در باب ارزش معرفتیِ گزارههای کلامی، به طور عام، و گزارههای ناظر به خدا و اوصاف او، به طور خاص، را داشته باشیم. در این مقاله، با توجه به آغاز این نزاع که در فلسفهی متأخر لودویک ویتگنشتاین است، پس از مروری بر فلسفهی تحلیل زبانی، به تشریح دیدگاههای او در فلسفهی متقدّم و متأخر او پرداخته شده است؛ پس از آن، به بررسی دیدگاههای فیلسوفان دینی میپردازیم که با تأثیر از فلسفهی متأخر ویتگنشتاین، معنای حقیقیِ گزارههای دینی را در کاربردی میجویند که این باورها، به طور پسینی، در عرف خداباوران در جامعهی دینی دارند (نه لزوماً معنایی پیشینی، ازپیشمعلوم و فرازبانی). آرای دی. زد فیلیپس را به عنوان اصلیترین نمایندی این دسته از فیلسوفان که مشهور به ناواقعگرایاناند، در مقابلِ آرای راجرتریگ به عنوان نمایندی اصلی واقع گرایان قرار دادهایم.</strong>دانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123113920130317Causal Theory of Knowledge & Factual and External Propositionsشرط علّی معرفت و قضایای حقیقیه و خارجیه6986119310.22099/jrt.2013.1193FAعبدالرسول کشفیدانشیار دانشگاه تهراناحمد عبادیدانشجوی دوره دکتری دانشگاه تهرانJournal Article20130317<strong> در پاسخ به مثال­های نقضی «ادموند گتیه» در باب کافی نبودن اجزای سهگانه در تعریف سه جزیی معرفت، «آلوین گلدمن»، معرفت­شناس معاصر، جزو چهارمی را به اجزای سهگانهی تعریف میافزاید که به «شرط علّی معرفت» معروف است. بر مبنای این شرط، باور به یک گزاره باید معلول مستقیم یا نامستقیم محکی خارجی آن گزاره باشد. در این مقاله، از طریق مطالعهی تطبیقی میان تقسیم گزارهی مسوّره به حقیقیه و خارجیه از یک سو و شرط علّی معرفت از سوی دیگر و با تکیه بر تحلیل مختار از قضایای حقیقیه و خارجیه، نظریهی «شرط علّی معرفت» مورد نقد قرار میگیرد. این مقاله نشان میدهد که نظریهی شرط علّی با هیچیک از دو قسم قضایای حقیقیه و خارجیه سازگار نیست و بر همین اساس، این شرط با مبانی منطق قدیم و جدید در تحلیل گزارههای کلی نیز ناسازگار است. در پایان، مقاله میکوشد، ضمن معرفی منطق حاکم بر نظریهی شرط علّی معرفت، میزان کارآیی و اثربخشی آن را نیز مورد بررسی و نقد قرار دهد.</strong>دانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123113920130317A Critical Review of the Dialetheism Theoryبررسی و نقد دیدگاه تناقضباوری87108119410.22099/jrt.2013.1194FAرحمان شریفزادهکارشناس ارشد فلسفه دانشگاه تربیت مدرسسیدمحمدعلی حجتیدانشیار فلسفه دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20130317<strong>تناقضباوری دیدگاهی است که ادعا میکند برخی تناقضها صادق (یا موجه) هستند. تناقضباور سعی میکند تناقضهای مورد نظر خود را از استدلالهای صحیحی بیرون بکشد. منتقدان در تلاش</strong><strong>‍</strong><strong>اند که اولاً ناصحیح بودن استدلالهای تناقضباوری را نشان دهند، ثانیاً سعی میکنند یک سری استدلالهای کلی عیله تناقضباوری مطرح نمایند. در این مقاله، به بررسی و نقد تناقض باوری، به خصوص آرای گراهام پریست، پرداخته شده است. </strong>دانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123113920130317Assessment and Critique of Current Mental Causation in Reduction and Non-reduction Physicalismبررسی مسألهی علیت ذهنی در فیزیکالیسم تحویلگرا و غیرتحویلگرا109126119510.22099/jrt.2013.1195FAعلی سناییاستادیار دانشگاه سمنانJournal Article20130317<strong>مسألهی علیت ذهنی این است که حالت ذهنی چگونه رفتار را ایجاد میکند. برای حل این مسأله، لازم است که نوعی قانون روانفیزیکی تدوین کنیم که اولاً چگونگی ظهور امر ذهنی از ساختار فیزیکی و ثانیاً نقش علّیِ حالت ذهنی در ایجاد رفتار را تبیین کند. اینهمانی نوعی به عنوان فیزیکالیسم تحویلگرا منجر به شبه پدیدارگرایی میشود و اینهمانی مصداقی نیز به عنوان فیزیکالیسم غیر تحویلگرا نتیجهای جز شبه پدیدارگرایی ندارد. کارکردگرایی به جای علیت، مفهوم تحقق را مطرح میسازد، ولی در نهایت با خلط معرفتشناختی و وجودشناختی مواجه میگردد و همچنین تلاش برخی از فلاسفه برای ارائهی فیزیکالیسمی که منتهی به شبه پدیدارگرایی نشود، نافرجام میماند. بنابراین فیزیکالیسم با یک قیاس ذوحدین روبهرو است که یک سوی آن شبه پدیدارگرایی و سوی دیگر آن حل یک مسألهی وجودشناختی با ترفند معرفتی است. </strong>دانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123113920130317Criticizing and Reviewing Hell Torment from the Viewpoints of Ibn Arabi and Mulla Sadraنقد و بررسی دلایل انقطاع عذاب جهنّم از نظر ابن عربی و ملاصدرا127148119610.22099/jrt.2013.1196FAسید احمد ابوالبرکات دیباجیعضو هیئت علمی دانشگاه فیض الاسلام خمینی شهرفاطمه گلی فروشانیکارشناس ارشد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آبادJournal Article20130317<strong>تقریباً همهی دانشمندان مسلمان، اعم از فیلسوف، متکلّم، عارف و مفسّر، در اصلِ جاودانگی و خلود در دوزخ اتّفاق­نظر دارند، امّا اینکه خلود در دوزخ مستلزم عذاب دائم و ابدی است یا با انقطاع عذاب نیز میتواند همراه باشد مسألهای است که محلّ تشتّت آرا و انظار واقع شده است. ابن­عربی و، به تبع او، ملاصدرا معتقدند هیچ ملازمه­ای بین خلود در دوزخ و عذاب دائم وجود ندارد، بلکه با توجّه به مقتضای قاعدهی امتناع قسر دائم و اکثری و با توجّه به مسأله­ی شمول رحمت واسعه­ی الاهی نسبت به همهی موجودات، عذاب مخلّدین در دوزخ اجل مسمّی و مدّت معیّن دارد و پس از سپری شدن این مدّت، دوزخیان از نعیمی که متفاوت با نعیم بهشتیان است بهره­مند میشوند، بدین صورت که طبیعت ناریّه پیدا می­کنند و دیگر احساس سوزش و رنج و عذاب نمی­کنند. امّا این نظر با آیات قرآن کریم و احادیثی که اهل دوزخ را در عذاب الاهی مخلّد می­دانند، سازگار نیست. این مقاله به بحث و بررسی ادلّه­ای که ابن­عربی و ملاصدرا برای اثبات این نظریه فراهم آورده­اند و نقدهایی که بر آن وارد است می­پردازد و سپس آیات قرآنی و احادیثی از اهل بیت(ع) مورد بررسی قرار می­گیرد و سرانجام نظر نهایی ملاصدرا بیان میشود که مطابق با آیات و روایات است. </strong>دانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123113920130317An Analytical Study of the Conceop of Intuition in the Epistemology of Kant's Philiosophyتحلیلی بر «شهود» در ساختار معرفتی کانت149162119710.22099/jrt.2013.1197FAمجتبی سپاهیاستادیار گروه معارف دانشگاه اصفهانJournal Article20130317<strong>این مقاله در تحلیل یکی از بنیادیترین مفاهیم فلسفهی کانت، یعنی «شهود» است. «شهود» زیرساخت اندیشهی کانت است. تحلیل کارکرد و روابط و تعامل آن با «فاهمه» و معنای شهود و انواع آن در این مقاله مطرح شده است. آنچه از آثار کانت به دست میآید این است که «شهود» اساس اندیشهی کانت و مقدم بر فاهمه است و با تکیه بر آن است میتوان علوم تجربی را در برابر شکگرایی «هیوم» مقاوم، نجات داد. </strong>