دانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123145320150121aتحلیلی بر نقش بدن در ابتدا و انتهای حیات دنیوی از منظر ابن سینا132284310.22099/jrt.2015.2843FAفروغ رحیمپوردانشیار فلسفه و کلام دانشگاه اصفهان5785610900010000Journal Article20140314aاگرچه انسان حاصل پیوند نفس و بدن است، در مباحث انسانشناسی فلسفی، محور بررسیها نفس است و بدن معمولاً به تبع نفس مطرح شده و جایگاه واقعیاش در سایهی گرانمایگی نفس، نهان مانده است. این مقاله تلاش دارد که با نگاه از زاویهای متفاوت، این بار مباحث انسانشناسی ابنسینا را با محوریت بدن، تجزیه و تحلیل نماید و برای این کار، دو مقطع مهم آغاز و پایان حیات دنیوی را مدنظر قرار داده است. مطابق مبانی سینوی، تشکیل و تکوین مادهی بدنِ هر انسان نقطهی آغاز حیات دنیوی اوست و فراهم شدن مزاج مستعد بدنی، شرط حدوث نفس (بما هی نفس) و پدیدار شدن یک انسان است. مادهی بدنی و هیئات و اعراض آن، تعین و تمایز اولیهی نفوس را رقم میزنند و ملکات حاصل از هیئات طبیعی بدنی و نیز مکتسبات عقلی، عامل تعدد و تکثر نفوس پس از مرگ و در جهان آخرتاند. تمامی افعال انسانْ فعل مشترک میان نفس و بدن و قوا است به جز فعل قوهی عاقله، یعنی ادراک کلیات، که آن هم در بدایت امر، نیازمند بدن است. از منظر ابنسینا، مرگ بدنْ حیات دنیوی را پایان میبخشد و فاعلیت نفس و استکمالات آن را متوقف میکند، اما زمینهی توجه تام نفس به کمال حقیقی خود و اتصال دائم آن به عقل فعال را فراهم میکند. نقش بدن در ابتدا و انتهای حیات دنیوی، با توجه به آثار مثبت و منفیای که بر بود یا نبود آن مترتب است در ضمن این مقاله روشن خواهد شد.https://jrt.shirazu.ac.ir/article_2843_6c1f7b6e372cf2ed6065c31608251986.pdfدانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123145320150121aتأثیر دوگانهانگاری مقام گردآوری و مقام داوری در مطالعهی دینی3350284410.22099/jrt.2015.2844FAاحمد عبادیاستادیار فلسفه دانشگاه اصفهانJournal Article20140127aتمایز مقام گردآوری و مقام داوری تدبیری است که از سوی برخی از فیلسوفان علم برای گریز از نسبیت­گرایی ناشی از زمینه­مندی معرفت اخذ شده است. مقام گردآوری جایگاه کشف مسائل و فهم فرضیه­ها و مقام داوری جایگاه سنجش فرضیه­هاست. برخی از دین­پژوهان معاصر تحت تأثیر آرای فیلسوفان علم، این تمایز را در فرآیند تشکیل دانش دینی اخذ نموده­اند؛ بدین صورت که معرفت دینی نیز همانند دانش­های تجربی از دو مقام برخوردار است: مقام گردآوری و مقام داوری. اخذ تمایز مقام گردآوری و مقام داوری در مطالعات دینی در خور نقد و تأمل است. اشکالات این دیدگاه عبارتاند از: تسری تنوع در مقام گردآوری به مقام داوری؛ عدم هماهنگی این تمایز با جریان رشد علم در طول تاریخ؛ سلب پویایی و بالندگی از علم؛ زمینه­مندی و نسبیت­گرایی معرفتی دانش دینی در هر دو مقام؛ برخورداری مطالعه­ی دینی از الگویی دینامیکی، نه مکانیکی.https://jrt.shirazu.ac.ir/article_2844_40c0f36bf471179391812a13edd66f8b.pdfدانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123145320150121aتبیین نظریهی انکشاف در حکمت متعالیه5174284510.22099/jrt.2015.2845FAمنوچهر خادمیدانشجوی دکتری تخصصی فلسفه، گرایش حکمت متعالیه، دانشگاه فردوسی مشهد، پردیش بینآلمللسیدمرتضی حسینی شاهرودیاستاد گروه حکمت و فلسفه دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20140413aآیا میتوان برای افکار صدرالمتألهین، ادوار مختلف فکری در نظر گرفت؟ در صورت ممکن، آرای خاص حکمت متعالیه مربوط و منوط به کدام دوره از حیات عقلی وی میباشد؟ با این مبنا، نگارنده در این نوشتار سعی بر آن داشته است که با ابتنای بر دو رویکرد کلان و محوری وحدت تشکیکی و وحدت شخصی، خوانشی مجدد از اهمّ اصول صدرایی انجام دهد. در این میان، تفکر غالب در دورهی اول را که با محوریت نظام تشکیک وجود، سامان یافته است، به عنوان صدرای متقدم معرفی کرده که فحوای مطالب این دوره، عمدتاً مربوط به مشی با جمهور فلاسفه و جمعآوری عموم آرا بوده است؛ اما تفکر خاص صدرا را که مبیّن تعالی حکمت متعالی میباشد، مرتبط به دورهی تحوّل و تکامل آرای وی به مثابه صدرای متأخر دانسته است. سپس با اتخاذ رویکرد تأویلی و اجتهادی، نظریهی مختص این دوره را تحت عنوان «نظریه انکشاف» استنباط نموده و آن را معیار شناسایی غایت آرای صدرا و لوازم سخنانش قرار داده است. در بخش دیگر مقاله نیز به برخی تعارضات و ابهاماتی که در نتیجهی آمیزش این دو دوره از افکار صدرا حاصل شده، پرداخته است. مدعای مطرح شده برای حل و فصل این دسته مسائل نیز آن است که سنخ تفکر دورهی صدرای متقدم را سیر آموزشی تشکیل داده که مدخل حکمت متعالیه میباشد؛ اما نوع مباحث گفته شده توسط صدرای متأخر، همان معارف ویژهی حکمت متعالیه خواهد بود. https://jrt.shirazu.ac.ir/article_2845_da6854468df31b44f182978ded9b096f.pdfدانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123145320150121aتأثیر دعا در نظام آفرینش از منظر سه فیلسوف (ابنسینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی)75102286510.22099/jrt.2015.2865FAعلی محمد ساجدیدانشیار فلسفه و کلام دانشگاه شیرازفاطمه زارعدانشآموخته کارشناسی ارشد فلسفه و کلام دانشگاه شیرازJournal Article20140303aدعا و نیایش وسیلهی اظهار عجز و نیاز بنده به خالق و زیباترین جلوهی سرسپردگی و عبودیت در آستان قدس ربوبی است. ابعاد معنوی دعا متفکران را از تحلیل و بررسیهای نظری بینیاز نساخته است؛ بلکه در خصوص رابطهی آن با قضا و قدر الاهی، نظام علی و معلولی، علم و ارادهی خدا و اینکه آیا تأثیر دعا سبب انفعال در ذات خدا میگردد یا نه، فیلسوفان اسلامی را به تأمل فراخوانده است. در این جستار، از نگاه سه فیلسوف نامبرده در عنوان مقاله، به نکات ذیل دست یافتیم: اولاً دعا خود بخشی از قضا و قدر الاهی در نظام اسباب و مسببات بوده، بهمنزلهی وسائط و اسبابی است که سبب وصول داعی به مقصد میگردد. ثانیاً فعل انسان با همهی ویژگیهایش، ازجمله اختیاری بودنش، معلوم و مراد حقتعالی بوده، نقشآفرینی عوامل معنوی در تعیین سرنوشت بشر در همین راستا ارزیابی میگردد. ثالثاً لازمهی پذیرش دعای بنده انفعال در ذات و علم معبود نیست؛ زیرا به اعتقاد ابنسینا، مؤثر حقیقی در امر دعا، اعم از حال تضرع و نیاز بنده و نیز آثار آن، تنها همان مبدأ نخستین است. دعا معلول ذات حقتعالی است و عالی از دانی منفعل نمیشود؛ اما به اعتقاد ملاصدرا، این نفوس سماوی هستند که از احوال زمینیان تأثیر پذیرفته و دچار انفعال میگردند، نه ذات یا ارادهی حقتعالی. سرانجام، به اعتقاد علامه طباطبایی، علم خدای تعالی به موجودات و رویدادهای جهان، مطابق وجود نفس الامری آنهاست و علم خداوند علم فعلی است که منشأ صدور موجودات است. از آنجا که علم خداوند با ذات او یکی است، دعا مستلزم انفعال در ذات و علم حقتعالی نیست.https://jrt.shirazu.ac.ir/article_2865_15ed819c01c60736ce8a7d27e8f688f0.pdfدانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123145320150121aعلم انسان کامل از دیدگاه ملاصدرا103138286610.22099/jrt.2015.2866FAعین اله خادمیدانشیار دانشگاه تربیت دبیر شهید رجاییلیلا پوراکبردانشجوی دکتری دانشگاه تربیت دبیر شهید رجاییJournal Article20131214aدر فرهنگ اسلام، انسان کامل که بهترین مصداق آن پیامبر(ص) و ائمهی معصومین(ع) میباشند، جامع اسما و صفات الاهی میباشد. علم یکی از این صفات به شمار میرود. از نظر ملاصدرا، علم امری وجودی و ذومراتب است و هرچقدر وجودی کاملتر باشد، از مرتبهی بالاتری از علم برخوردار خواهد بود. انسان کامل که از برترین درجهی وجودی برخوردار است، بالاترین مرتبهی علمی را نیز داراست؛ زیرا از نظر صدرا، انسان به وسیلهی حرکت جوهری در مراتب وجودی تعالی یافته، سرانجام، به تجرد تام عقلی نائل میشود که این، مرتبهی انسان کامل است. ابزارهای علم که شامل حس، خیال، عقل و قلب است، در انسان کامل، به بهترین نحو، حقایق علوم را ادراک میکند و این معارف مبتنی بر موهبت الاهی و عنایات ربانی است و از مقام قرب الاهی او سرچشمه میگیرد. گسترهی علم انسان کامل بسیار وسیع بوده، در همهی شئون هستی، به اذن خداوند حضور دارد و به خزائن و سرچشمههای علم الاهی اتصال داشته، از تمام رازهای مخزون عالم غیب و مراتب علم الاهی آگاه است.https://jrt.shirazu.ac.ir/article_2866_d5056e5e9ac0d50038a221aae8f80ce0.pdfدانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123145320150121Aتحلیل فلسفی فنای فی الله از منظر صدرالمتألهین139160286910.22099/jrt.2015.2869FAمهدی عبداللهیاستادیار پژوهشکده حکمت و فلسفه ایران0000-0003-2252-0544Journal Article20140226Aفیلسوفان اسلامی در جستوجوی کمال خاص انسانی، به سراغ بعد عقلانی وی رفته، آن را به عقل عملی و نظری تقسیم نمودهاند. به اعتقاد ایشان، رهاورد تکامل عقل عملی و تسلط عقل بر قوای حیوانی، تنها آن است که راه را برای استکمال حقیقی انسان باز میکند؛ اما تکامل حقیقی انسان در بعد عقل نظری وی رخ میدهد که پس از طی مراتب عقل هیولانی، بالملکه و بالفعل، در نهایت، به درجهی عقل مستفاد رسیده، صورت تمامی عالم در وی نقش میبندد.<br /> اما صدرالمتألهین معتقد است که نفس، پس از وصول به مرتبهی عقل مستفاد، با عقل فعال متحد میشود، سپس تکامل خود را ادامه میدهد تا به «فنای فی الله» دست یابد که همان ادراک عین ربط بودن حقیقت نفس است. وی به مدد مبانی فلسفی خود، بهویژه نظریهی «فقر وجودی معلول» نشان میدهد که سالک الی الله، در این مرتبه، با ادراک حقیقت وجودی خویش، علم حضوری به حقتعالی نیز پیدا میکند و چون در این حالت، فقر محض خود و استغنای بیمنتهای حقتعالی را به قدر وسعت وجودی خویش ادراک میکند، از آن به «فنای فی الله» یاد میشود.<br /> به گفتهی ملاصدرا، وجود موهوم انسان او را از شهود خداوند متعال بازمیدارد و برای دستیابی به فنای فی الله، باید این حجاب را کنار بزند.https://jrt.shirazu.ac.ir/article_2869_2739315a354ae7f6e03ee206ac6babf8.pdfدانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123145320150121aالاهیات اخلاقی در اندیشهی غزالی و فیض161188287010.22099/jrt.2015.2870FAمنصوره حسینیدانشجوی دکتری رشته تخصصی فلسفی دین دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهرانJournal Article20140511aالاهیات اخلاقی اصطلاحی در حوزهی مسیحیت کاتولیک است و امروز از زیرمجموعههای الاهیات عملی محسوب میشود. الاهیدانان مسیحی با رویآوردن به الاهیات عملی و نگرش انتقادی به عرف سکولار معاصر، میکوشند زندگیِ مبتنی بر ایمان را ممکن ساخته، راههای عملیاتی برای نجات دین و ایمان از وضعیت بحرانی در شرایط مدرن را به وجود آورند. الاهیات عملی را در حوزهی اسلام، میتوان دانشی دانست که در آن، به مباحث عملی دین (فقه و اخلاق) از منظر کلام و عقلانیت پرداخته میشود و در این راستا، راههای صحیح برای رسیدن به مقاصد دینی را به ما میآموزد. آرا و اندیشههای غزالی و فیض، این دو دانشمند متأله مسلمان، بهرغم تفاوتشان در مذهب، بنابر نیازهای زمانهی خویش طرح گردیده و برخوردار از مبانی عقلی نیز بوده است. این دو اندیشمند در دفاع عملی از دین، روشهای متفاوتی داشتهاند، اما هر دوی آنها امروزه از کسانی محسوب میشوند که دین را تنها نجاتدهندهی بشریت از دامهای اخلاقی، دنیاگرایی و مادیگرایی و انحراف میدانستند.https://jrt.shirazu.ac.ir/article_2870_ee6acde7652812dbf39373097d470522.pdf