دانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123103720130317Mulla Sadrā's View on Prophets' Sinlessnessدیدگاه ملاصدرا درباره ی عصمت انبیا از گناه120120610.22099/jrt.2013.1206FAرضا اکبریدانشیار دانشگاه امام صادقعباسعلی منصوریکارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه امام صادقJournal Article20130317<strong>عصمت انبیا از گناه از جمله مسایلی است که ملاصدرا به آن توجه نموده است. او بیشتر مطالب خود را دربارهی عصمت در تفسیری که بر آیات قرآن دارد آورده است. ملاصدرا در تعریف عصمت، بیانات متفاوتی دارد که به رغم اختلافات ظاهری، می­توان همهی آنها را به یک تعریف ارجاع داد. غالباً او تعاریف خود را نه به صورت کاملاً مستقل، بلکه در لابهلای بیان ادلهی عصمت و هنگام تأویل آیات مربوط آورده است. ملاصدرا در مورد حیطهی زمانی عصمت، معتقد به عصمت انبیا قبل و بعد از نبوت است.</strong><strong>او انبیا را از کفر و شرک و از گناهانی که منافی تبلیغ و رسالت است مطلقاً ـ چه سهواً و چه عمداً </strong><strong>ـ</strong><strong> معصوم می­داند.</strong><strong> ملاصدرا دلایل موجود بر نفی کبیرهی سهوی قبل از بعثت و صغیرهی عمدی غیر نفرتآور و عدم جواز نسیان</strong><strong> را کافی نمی­داند</strong><strong>و وجه ناکافی بودن برخی از این ادله را نیز بیان می­کند. او برای اثبات ضرورت عصمت انبیا، ده دلیل اقامه میکند. این استدلالها مبتنی بر مقدمهای شرعی بوده و ملاصدرا در بیان آنها از فخرالدین رازی متأثر است. در مورد چگونگی حصول عصمت، او عصمت را یک عطیهی الاهی و مقام خدادادی می­داند که نوع بشر به نفسه نمیتواند به این مقام برسد، مگر با نصرت و تأیید الاهی. روش ملاصدرا در تفسیر آیات مورد تمسک مخالفان عصمت،</strong><strong>حمل این آیات بر ترک اولی است.</strong>https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1206_2e42751e057a0f0ad4a84c8097686517.pdfدانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123103720130317Scientific Realism and Inevitability of Scientific Theories (with Special Emphasizes on Hacking and Sankey's Views)واقع گرایی علمی و گریزناپذیری نظریه های علمی (با تکیه بر آرای هکینگ و سنکی)2134120710.22099/jrt.2013.1207FAحسین شیخ رضاییاستادیار پژوهشکده ی حکمت و فلسف هی ایرانابوتراب یغماییدانشجوی دکترای پژوهشکده ی حکمت و فلسف هی ایرانJournal Article20130317<strong>هاوارد سنکی اخیراً استدلال کرده است که واقعگرایی علمی با امکانی بودن نظریههای علمی سازگار است و بنابراین مستلزم گریزناپذیری نظریههای علمی نیست. وی اضافه میکند اگر واقعگرایی علمی با نظریهی اعتمادگرایانهی روش همراه شود، نوعی گریزناپذیرگرایی را به بار میآورد. در این مقاله، ابتدا صورت بندی سنکی از واقعگرایی علمی و دفاع وی از آن مورد بحث قرار میگیرد. سپس به بررسی ارتباط واقعگرایی علمی و گریزناپذیری از نگاه سنکی خواهیم پرداخت. استدلال خواهد شد که اولاً ملاک سنکی برای تمایز گریزناپذیری از امکانی بودن با ملاک پیشنهادی هکینگ، که سنکی قصد توسعهی آن را داشته، متفاوت است. ثانیاً واقعگرایی علمی، خود، مستلزم نظریهی اعتمادگرایانهی روش است. بنابراین واقعگرایی علمی متعهد به نوعی گریزناپذیری است. در قسمت آخر، ابتدا خطوط کلی چارچوبی جامع که از سوی نویسندگان برای بحث گریزناپذیر- امکانی بودن پیشنهاد شده ارائه خواهد شد. آنگاه رابطهی واقعگرایی علمی با گریزناپذیری در قالب این چارچوب بررسی میگردد. نتیجهی نهایی آن است که نسخهی گریزناپذیرگرایی مورد نظر، بسته به آنکه واقعگرای علمی متعهد به تکثرگرایی روش علمی باشد یا خیر، متفاوت خواهد بود. </strong>https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1207_9d35e024ba710dc802f8e455618d5426.pdfدانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123103720130317Different Approaches to the Problem of Evils and Its Solution in the Mowlana's Love Theoryروی کردهای مختلف به مسأله ی شر و حل این مسأله به کمک عشق الاهی در جهان بینی مولانا3560120810.22099/jrt.2013.1208FAصدیقه بحرانیمدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد گچسارانقاسم کاکاییاستاد دانشگاه شیرازJournal Article20130317<strong>کی از مهمترین مسایل فلسفی و کلامی مسألهی شرور است. در گذشته این مسأله در مقابل صفت عدالت خدا مطرح میشد و سعی میکردند که به آن پاسخ دهند. اما در سدههای اخیر برخی از متفکران وجود خداوند را به دلیل مشکل شرور انکارکردهاند. از گذشته تاکنون پاسخهای گوناگونی برای آن ارائه شده است، برای مثال نسبی بودن شرور، عدمی بودن شرور و ... اما تمام این پاسخها در اقناع بشر ناتوان بودهاند. مولانا به کمک عشق الاهی و رابطهی عاشقانه دوسویه میان خداوند و بشر این مسأله را به خوبی حل کرده است. زیرا در رابطهی عاشقانه، عاشق تمام افعال و آثار معشوق را زیبا میبیند هر چند ظاهراً این چنین نباشد؛ از سوی دیگر خداوند که عاشق بشر است او را گرفتار شر میکند، زیرا برای تکامل او ضروری است. </strong>https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1208_74e6f71c36a82cbaf0a22c4df77d2116.pdfدانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123103720130317A Critical Study of the Theory of "Principality of Existence and Reality of Quiddity"نقدی بر نظریه ی اصالت وجود و عینیت ماهیت6184120910.22099/jrt.2013.1209FAاحمد شه گلیکارشناس ارشد فلسفه ی دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20130317<strong>«اصالت وجود» یکی از بنیادیترین و اساسیترین ابتکارات صدرالمتألهین است که بسیاری از مباحث فلسفی تحت تأثیر آن رنگ دیگری به خود گرفته است.</strong>
<strong>با همهی وضوح این مسأله در نزد ارباب حکمت متعالیه، گاه تقریرهایی نامشهور از اصالت وجود ارائه میشود. آنچه این تفاسیر در باب «ماهیت» میگویند، طیفی است از «سراب محض» بودن تا «عینیت».</strong>
<strong>براساس تقریر نامشهور از اصالت وجود، همچنانکه وجود اصالت و تحقق دارد، ماهیت نیز عینیت دارد، ولی ماهیت به نفس وجود، عینیت پیدا کرده و به یک مصداق واحد موجودند. قائل این قول<sup>1</sup> معتقد است که این تفسیر، مراد و مرضی صدرالمتألهین است.</strong>
<strong>در این مقاله بر آنیم تا با بیان تفصیلی محل نزاع، مراد صدرالمتألهین را روشن کرده و ادله و براهین مختلف تقریر مشهور را نقد و بررسی کنیم.</strong>https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1209_00dee1252dc1c4b77c983bf659128d41.pdfدانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123103720130317Ibn Sina’s Philosophical and Medical Ideas on Relation Between Faculty of Rationality (Intellection) and Brainرابطه ی قوه ی عاقله و مغز در آرای فلسفی و طبی ابن سینا85102121010.22099/jrt.2013.1210FAفروغ السادات رحیم پوردانشیار دانشگاه اصفهانJournal Article20130317<strong>ابن سینا عاقله را قوهای مجرد میداند که برای فعل خاص خود، نیازمند عضو خاصی در بدن نیست و دلایل متعدد اثبات تجرد نفس ناطقه را پشتوانهی این ادعا قرار میدهد. در همین حال، در آثار فلسفی خود، به نیاز و مراجعهی عاقله به حس و متخیله و مفکره ـ که از نظر او، با کمک عضو جسمانی کار میکند ـ اشاره مینماید و در مواردی، اختلال در تعقل را که ناشی از ضعف و خستگی و اختلال در مغز است میپذیرد. علاوه بر این، به عنوان طبیب، از بیماریهای جسمانی عارض بر سر و مغز، که تعقل و تفکر را مختل یا متوقف مینمایند، سخن میگوید و راههای معالجه و داروهای مربوطه را شرح میدهد.</strong>
<strong>مقالهی حاضر با ملاحظهی آرای فلسفی و آثار طبی ابن سینا، به شناخت رابطهی عقل با مغز و بررسی و تحلیل نقشهای مثبت یا منفی اعضای بدن ـ به ویژه مغز ـ در عمل تعقل میپردازد و وجه جمع نظریههای ظاهراً متفاوت شیخ در این مورد را بیان میکند.</strong>https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1210_24aa99e46d3e14f6be0d909c249aeb10.pdfدانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123103720130317Hermeneutic and Historical Knowledgeهرمنوتیک و فهم معرفت تاریخی103146121110.22099/jrt.2013.1211FAسید ابوالفضل رضویاستادیار دانشگاه لرستانJournal Article20130317<strong>ماهیت و اهمیت تفسیر در تاریخ، امری که پژوهش­های مختلف تاریخی را از هم متمایز کرده و جنبه­های نسبی و سیّال بودن دانش تاریخ را نشان می­دهد، مبحث مهمی است که مورخان را در فهم بیشتر موضوعات تاریخی و مهم­تر از آن، در فهم بستر فرآیندی آن یا همانا ساختار متداوم جوامع انسانی، کمک شایان توجه می­کند، به شرط اینکه فرایند درک و ضبط داده­های تاریخی و به اصطلاح مقوله­ی «فاکتولوژی» در پژوهش­های تاریخی، با رعایت شروط علمی، برای تمامی پژوهش­گران عرصه­ی تاریخ یک معنا داشته باشد و بتوان حدود و ثغوری منطقی در جمع­آوری داده­های موثق تاریخی قایل شد؛ بحث مهمی که تاریخ را از ماهیت آنتولوژیک (نظری) و داده­های محض مربوط به یک افق گفتمانی خاص خارج می­کند و برخورداری آن را از دانشی در خدمت انسان و جامعه، ممکن می­سازد، تفسیر و چگونگی این تفسیر در قالب گفتمانیِ بوم </strong><strong>–</strong><strong> زیست محقق است. بدون تردید، همچنان که گردآوری و تنقیذ داده­های تاریخی، راه­کار و رهیافت­های خاص خود را دارد، فرایند فهم و چگونگی درک و تفسیر داده­های قابل وثوق نیز رهیافت­های خاصی می­طلبد. اگر فرایند فهم و تفسیر داده­های تاریخی را با دانشی دیرپا و علم نوظهوری که با عنوان «هرمنوتیک» از آن یاد می­شود یکی بگیریم، این مقاله در پی آن است که با بررسی لفظ و معنا و سیر تاریخی دانش هرمنوتیک، ارتباط متقابل هرمنوتیک و علم تاریخ و چگونگی رهیافت­های هرمنوتیکی در تاریخ را با تکیه بر آرای مشهورترین اندیشمندان هرمنوتیک مورد بحث قرار دهد و تأثیر آن را در معرفت تاریخی به عنوان علم شناخت و تحلیل کنش­های جمعی انسان، بررسی کند.</strong>https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1211_5910db0bea3e7728035bd53f884c455e.pdfدانشگاه شیرازفصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز2251-6123103720130317Critical Analysis of Chisholm's Internalism and Subjective-objective Justification of Beliefsتحلیل انتقادی نظریه درونگرایانه چیزُم و توجیه ذهنی- عینی باورها147162121210.22099/jrt.2013.1212FAعباس یزدانیاستادیار گروه فلسفه دانشگاه زنجانJournal Article20130317<strong>What is required for a belief to be justified? How are we justified in holding belief about external world?</strong><strong>Contrary to externalism,</strong><strong>the</strong><strong>internalist foundationalism believes that, there are epistemic or intellectual duties or obligations to be fulfilled before one assent to justified propositional beliefs. The purpose of this paper is to criticize Chisholm’s internalism. Though internalist theory is more plausible than its rivals, it is not sufficient for justification of beliefs, and needs some complementary account to be sufficient for a belief to be rationally justified. I will show that there are some problems in Chisholm's approach to justification of beliefs. Since the majority of our knowledge is knowledge by representaion, we need to have a connective bridge between subject and objects. From Sadra’s philosophy, I will offer a connective bridge between subject and external object trough the mental form theory.</strong><strong>By conforming to knowledge by presence we may have a straightforward account of justification of beliefs about the physical world, in particular sensory experience.</strong>باور موجه دارای چه شرایطی است؟ چگونه ما می­توانیم در باورهایمان در باره جهان خارج موجه باشیم؟ برخلاف نظریه برون­گرایانه، مبناگروی درون­گرایانه بر این باور است که ما انسانها در رابطه با باورهایمان، الزامات و وظایف معرفتی یا عقلانی داریم که قبل از آنکه به باورهای گزاره­ای موجه اعتقاد پیدا کنیم باید آنها را انجام دهیم. هدف این مقاله نقد نظریه درون­گروی چیزُم در مورد توجیه باورها است. هرچند دیدگاه درون­گروی معقول­تر از دیدگاه رقیب می­باشد، اما به­تنهایی برای توجیه باورها کافی نیست، بلکه به یک بیان تکمیلی نیاز دارد تا برای توجیه باورها کافی باشد. در این مقاله نشان داده خواهد شد که رهیافت چیزُم در مورد توجیه باورها با اشکالاتی مواجه است. از آن­جایی­که غالب معرفت­های ما معرفت­های حصولی است بنابر این به یک پل ارتباطی میان ذهن و عین نیاز خواهیم داشت. با استفاده از فلسفهی ملاصدرا و از طریق صورت­های ذهنی می­توان چنین پل ارتباطی میان ذهن و اعیان خارجی را ایجاد نمود. براساس علم حضوری، می­توان یک بیان ساده و روشن از توجیه باورها در مورد جهان مادی، به ویژه در مورد تجربه­های حسی ارائه نمود.https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1212_4e1a7fcac07d608317bdb1b6b4b827fc.pdf