2024-03-28T13:12:01Z
https://jrt.shirazu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=880
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1397
18
66
نگرشی تطبیقی به خوانش متن از دیدگاه شلایرماخر و سیدمرتضی
محمد سعید
اکبری دهقان
وحید
پاشایی
خوانش متن و تفسیر آن بهویژه در رویارویی با متون مقدس دینی، سبب پیدایش رویکردهای مختلفی شده است. این رویکردها در سنت غربی، همان رویکردهای هرمنوتیکی هستند که در یک دستهبندی کلاسیک و مدرن، بر امکان کشف قصد گوهری و نیت اصلی مؤلف و صاحب متن، یا انکار آن استوار است. شلایرماخر بهعنوان بنیانگذار هرمنوتیک کلاسیک، کشف معنای گوهری و قصد اصلی مؤلف را در یک دایرهی شناختی دیالکتیکی که میان متن و جهان ذهنی صاحب متن اتفاق میافتد، ممکن و تحقق آن را براساس فهم دستوری و فنی-روانشناختی ادعا میکند که حتی میتواند به ارائهی یک فهم برتر از خود مؤلف منجر شود. در سوی دیگر، سیدمرتضی بهعنوان بنیانگذار تفسیر عقلی در شیعه، باتوجهبه مبانی کلامی خود نظیر باور به توحید، وحی، تکلیف و لطف الهی و با تکیه بر حسن و قبح عقلی، بر وجود یک معنای گوهری در متن و کشف آن با بهرهگیری از روشهای عقلانی و ادبیاتی تأکید میورزد. البته با وجود اعتبار تأویل، نمیتوان بر درستی آن تأکید کرد مگر با بیان صریح خداوند از راههای علمآور.
۱.قصد مؤلف
۲.معنای گوهری
3.شلایرماخر
۳.سیدمرتضی
۴.تأویل
2018
05
22
1
20
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_4847_b4315a21a02b071d0a1cda0e226fb3c4.pdf
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1397
18
66
بکاریا؛ از اصالت عقل تا اصالت تجربه: تحلیل معرفتشناختی اندیشههای کیفری سزار بکاریا
مجتبی
جاویدی
هر نظریهای در علوم انسانی تحتتأثیر مبادی روشی خود ازجمله مبادی معرفتشناختی است و از دل آن مبادی متولد میشود. پس از ظهور مدرنیته، دو جریان معرفتی اصالت عقل و اصالت تجربه به موازات یکدیگر خود را در اندیشهی فلسفی غرب نمایان ساختند. اندیشه کیفری بکاریا، مبدع مکتب کلاسیک حقوق کیفری، از هر دو جریان تأثیر پذیرفته است. قبول اصالت فایده و سودمندی مبتنیبر بیشینهکردن لذت و کمینهکردن رنج و اصل تداعی معانی، دو نشانهی مهم تجربهگرایی بکاریا بوده است. درمقابل، توصیه و تجویز فایده و سودمندی و همچنین توسل به قرارداد اجتماعی، حقوق طبیعی و اصل عدالت، نشانههای تأثیرپذیری او از جریان اصالت عقل است. هریک از این موارد باعث نتایج خاصی در اندیشهی کیفری وی شده است. اندیشههای کیفری بکاریا ازنظر معرفتی بین دو جریان اصالت تجربه و اصالت عقل در نوسان است و ازاینجهت تابع ساختار واحد معرفتی نبوده است. بهعنوان مثال، اگر بکاریا باتوجهبه جریان اصالت تجربه، برای اصل فایده و سودمندی ارزش فراوانی قائل است، پذیرش سیستم قانونگذاری در او نیز باید براساس همین اصل باشد و نه توسل به قرارداد اجتماعی که بهلحاظ تجربی قابلپذیرش نیست. همچنین قبول اصل فایده و سودمندی بر مبنای تجربی، با اندیشهی حقوق طبیعی و عدالتگرایی قابلجمع نیست.
. بکاریا
۲. مکتب کلاسیک
۳. اصالت عقل
۴. اصالت تجربه
۵.فایدهگرایی
2018
05
22
21
44
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_4848_7ce7278760902fbca6bfa0df17d0e087.pdf
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1397
18
66
اصالت ماهیت و اعتباریت وجود از نگاه خیام (با تأکید بر قرائت سمنانی)
محمد
خسروی فارسانی
مهدی
امام جمعه
علی
ارشد ریاحی
حکیم عمر خیام با وجود آن که مشایی است، به دفاع از اصالت ماهیت و اعتباریت وجود پرداخته است .او اتصاف ماهیت به وصف وجود را بهواسطهی تعلق جعل به ماهیت میداند. این رأی شائبهی نادیدهگرفتن بخشی از تاریخ فلسفه را توسط تدوینکنندگان آن ایجاد میکند. سمنانی به دنبال نقد آرای ملاصدرا، سبزواری و آقا علی مدرس (دربرابر قرائت صدرایی) ضمن این که آغاز بحث اصالت وجود یا ماهیت را عصر خیام می­داند، آرای او را در تأیید اصالت ماهیت و اعتباریت وجود، به همان معنای صدرایی بازخوانی نموده و استدلالهای او را در اعتباریت وجود و اصالت ماهیت محکم دانسته است. این مقاله ضمن تبویب و تبیین نظر خیام بر مبنای قرائت سمنانی، قضاوت او را از این منظر، مطابق با نظر خیام بررسی و ارزیابی کرده است. این پژوهش، بنیادی و روش آن، ترکیبی از توصیف، تحلیل و تطبیق است. از نتایج این پژوهش آن است که روشن میسازد اولاً، شیخ اشراق در رأی اعتباریت وجود تحتتأثیر خیام بوده است. ثانیاً، برخلاف نظر سمنانی، خاستگاه مدعای اعتباریت وجود خیام، زیادت خارجی وجود بوده، نه آنکه مقابل با اصالت وجود باشد و این اساس تمایز رأی خیام با میرداماد و ملاصدرا در این مسأله است.
: ۱. خیام
۲. سمنانی
۳. ماهیت
۴. وجود
۵. اعتباریت
۶. عروض خارجی
2018
05
22
45
64
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_4859_ee84f1e3663d552927fc66f27418b8bc.pdf
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1397
18
66
ملاحظات درباب نقدهای ملاصدرا بر نظریهی ابصار سهروردی
مجید
طاوسی ینگابادی
محمدمهدی
مشکاتی
نظریهی ابصار در سازوارهی اندیشهی سهروردی ازآنجهت اهمیت دارد که نهتنها مجالی برای بسط نظریهی خاص او درباب علم اشراقی براساس نظام نوری است، بلکه تلاشهای او را برای طبیعیاتی از جنس دیگر موجه میسازد. نظریهی ابصار سهروردی بهواقع بنیانی مابعدالطبیعی برای تعیین جایگاه خاص نفس در هستی و نیز جایگاه خاص علمالنفس اشراقی در میان یک انسجام الهیاتی است. نگارندهی این مقاله بر آن است تا با نگاه دوباره به مبانی فلسفهی سهروردی، به مسألهی ابصار بپردازد و از این خلال، نقدهای وارد بر شیخ اشراق را در آثار ملاصدرا داوری کند. همچنین به دفاعیات سبزواری و ارزیابی آنها نیز پرداخته خواهد شد. بهزعم نگارنده، اختلاف نظر این دو فیلسوف درباب ابصار، به اختلاف مبانی آنها بازمیگردد و در نتیجه، نقدهای صدرا محصول عدم لحاظ مبانی شیخ اشراق در طبیعیات و مابعدالطبیعهی اشراقی است.
۱. ابصار
۲. سهروردی
۳. ملاصدرا
۴. علم اشراقی
2018
05
22
65
84
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_4862_ff2b0b79f969830e5eadff07ba905e55.pdf
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1397
18
66
بررسی انتقادی جایگاه آگاهی در معرفتشناسی پلانتینگا (با تأکید بر نقش خدا)
اکرم
عسکرزاده مزرعه
سید علی
علم الهدی
در بن نظریهی معرفت پلانتینگا، خدا در مقام ایجاد معرفت در فاعل شناسا چنان نقش پررنگی ایفا نموده که جایگاه فاعل شناسا متزلزل میشود و این نگاه ناخواسته بهسوی نظریههای معرفت طبیعتگرایانه متمایل میشود. ازنظر پلانتینگا برای حل مشکل گتیه لازم است آگاهی و وظیفه از فرایند شناخت حذف شود. ولی با حذف این دو و ارادهی فاعل شناسا، نظریهی وی که یک دستگاه اعتمادگرای فضیلتمحور است، میتواند معضلهای شناخت را حل کند یا از معضلی به معضل دیگر میافتد؟ این مقاله درصدد است با بررسی جایگاه خدا در نظریهی کارکرد صحیح، به سؤال مزبور پاسخ دهد و البته این پاسخ، به روش مطالعهی کتابخانهای و نظری و با مقایسهی جایگاه آگاهی در نظریهی پلانتینگا با نظریههای گلدمن و سوزا و تبیین جایگاه آگاهی در مؤلفههای کارکرد صحیح، وضعیت مناسب و تمایل انجام میگیرد.براساس دستاوردهای این تحقیق، بر عهدهی خدا گذاشتن تمامی فرایند معرفتسازی و حذف آگاهی فاعل شناسا از ساختار کارکرد صحیح قوای معرفتی، موجب تقلیل و فروکاهش معرفت انسانی به مرتبهی معرفت حیوانی است. نتیجهی دخالت مؤلفهی تمایل در معرفتسازی، تبدیلکردن معرفت به امری مزاجی و شانسی است و ازسویدیگر پلانتینگا در مؤلفهی وضعیت مناسب، ناگزیر است آگاهی فاعل شناسا را در فرایند معرفتسازی دخالت دهد و برخلاف این ایده گام بردارد که خدا محور تام فرایند معرفت است.
۱. پلانتینگا
۲. معرفت
۳. آگاهی
۴. خدا
۵. اعتمادگرایی
2018
05
22
85
100
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_4864_2cdc6d566a7a9ec1bbb58774b416e5ad.pdf
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1397
18
66
ناتعینگرایی و فاعلیت الهی از منظر دیوید بارتالامیو
سید محمد
فقیه
عبدالرسول
کشفی
تحولات علمی معاصر، تصور ساده­ی ماشین­وار از جهانی با قوانین ثابت نیوتنی را آرامآرام با تصوری پیچیده­­تر، یعنی باور به وجودِ نوعی عدمِتعینِ تحویل­ناپذیر جایگزین کرده است. اگر باور به جهانی متعین، نفی محدودیت از خداوند در تعامل با مخلوقات را نیازمند تبیین نموده بود؛ اکنون مسأله از سوی مقابل رخ نموده و تلاش فیلسوفان دین و متکلمان بایستی معطوف به بیان نحوه­ی فاعلیت و هدفمند عمل کردن خداوند در جهانی شود که علوم تجربی، ضرورت و سنخیت علی را در آن، بهظاهر، بهچالش کشیدهاند. این نوشتار به معرفی و ارزیابی رویکرد دیوید بارتالامیو، بهعنوان فیلسوفی ناتعینگرا، در این موضوع پرداخته و کوشیده است تا به فرض صحت دیدگاه ناتعینگرایانه در علم، از هدفمندی آفرینش و حاکمیت خداوند بر مخلوقات از طریق نفی امکان بینظمی­های ذاتی و نشاندادن تأثیر عللی غیرمادی دفاع کند.
1. تعینگرایی
2. ناتعینگرایی
3. فاعلیت الهی
4. نظریه کوانتوم
5. ضرورت علی
2018
05
22
101
130
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_4865_5d3ffd9a8806b4c0f1951bb341df85c9.pdf
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1397
18
66
بررسی عوامل مؤثر در حصول غایت سلوک عرفانی با رویکردی بر آرای امام خمینی(ره)
سید محمود
یوسف ثانی
فاطمه
رادی میبدی
از میان انسانها آنان که به مقصود حیات و آفرینش خویش با تأمل اندیشیده و بدان پی بردهاند، اندکاند و از آن اندکتر، آنانی هستند که پس از درک مقصود هستی، عزم خود را برای تحقق آن جزم کرده و راه را تا نهایت پیمودهاند. اما هر آن کس که پای در مسیر مقصود و تعالی خویش مینهد، باید بداند که راهی هموار و مقصدی زودیاب پیش روی وی نیست؛ گذشته از فراز و نشیبهای فراوان این مسیر، جوانب و عوامل متعددی در این راه دخیلاند که آشنایی و رعایت آنها بر وی لازم است. ازآنجاکه حصول غایت عرفان برای سالک، منوط به رعایت تمامی این جوانب است، مقالهی حاضر سعی دارد تا وجوه مختلفی را برشمارد که در جریان سلوک مؤثرند و سالک برای وصول به غایتش، بدانها نیازمند است. این عوامل را تحت عنوان چند مؤلفهی کلی میتوان جمعبندی کرد: 1. وظایف علمی و معرفتی سالک؛ 2. وظایف عملی سالک؛ 3. استاد و راهنمای طریقت. علاوهبر این، چون مؤلفهی وظایف عملی، خود گسترهی وسیعی از اعمال را دربرمیگیرد، میتوان آن را ذیل سه عنوان معرفی نمود: اول اعمال عبادی و آداب شرعی، دوم کارهای مربوط به تربیت اخلاقی نفس، سوم اعمالی که به منظور ریاضت نفس لازم است. این مقاله به تبیین این عوامل و مؤلفهها پرداخته است.
۱. سلوک
۲. غایت لقاءالله
3. علوم حصولی
4. تهذیب اخلاق
5. شریعت
6. ریاضت
2018
05
22
131
158
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_4866_e43209ba2be5ccfcbfcbbc2607db4a0d.pdf