2024-03-29T17:52:47Z
https://jrt.shirazu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=341
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1391
12
42
بررسی دیدگاه ویلیام رو در باب حجیت معرفت شناختی تجربه ی دینی
عبدالرسول
کشفی
برهان تجربهی دینی از براهین مهم اثبات وجود خداوند است. ریچارد سوینبرن، فیلسوف و متأله معاصر، و به تبع او برخی فیلسوفان دیگر، حجیت معرفت­شناختی تجربهی دینی را مبتنی بر دو اصل می­دانند: اصل گواهی و اصل سادهباوری. از این دو، اصل سادهباوری محل مناقشه­ی برخی معرفتشناسان از جمله «ویلیام رو» است. ویلیام رو معتقد است که در ادراک حسی، به دلیل وجود روشهای بازرسی، تجارب مطابق با واقع از غیر آن (وهمی و خطایی)، تشخیصپذیر است. از این رو، اصل ساده­باوری را میتوان در این نوع ادراک به کار گرفت، در صورتی ­که در تجربهی دینی، به دلیل فقدان روشهای بازرسی، امکان تشخیص تجارب واقعی از غیر آن نیست، بنابراین نمیتوان از این اصل در تجربهی دینی بهره برد. ناتوانی در بهکارگیری این اصل در تجربهی دینی، به منزلهی مخدوش بودن برهان تجربهی دینی از منظر ویلیام رو است. در این مقاله، ضمن ارائهی صورتبندی­ای از اصل سادهباوری، برهان تجربهی دینی و نقد ویلیام رو، نشان می­دهیم که در تجربهی دینی نیز مانند ادراک حسی، روشهای بازرسی وجود دارد و از این رو می­توان اصل سادهباوری را در تجربهی دینی نیز به کار گرفت و بدین ترتیب، برهان تجربهی دینی، برهانی دفاعکردنی برای اثبات وجود خداوند است.
تجربه ی دینی
اصل ساده باوری
اصل گواهی
روش های بازرسی
ریچارد سوینبرن
ویلیام رو
2013
03
16
1
14
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1167_0167ad37263420c7f18b77f33055d684.pdf
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1391
12
42
فرایند وحی و معجزه در نفس شناسی ابن سینا
احمد
بهشتی
حمیدرضا
خادمی
بنیادین بودن تبیین ابن سینا بهمنزلهی مبناییترین رهیافت فلسفی به فرایند وحی، که بیشترین بازخوردها و تأثیرات را در سایر متفکران بعد از خود تا به امروز داشته است، ضرورت نگارش مقالهی حاضر به حساب میآید. ابن سینا بیان میدارد که نفس ناطقه وجه امتیاز انسان از سایر موجودات است. نفس ناطقه وی را بر درک کلیات و حقایق عقلی توانا میسازد، بنابراین هنگامی که مسألهی وحی را به مثابهی نوعی معرفت مد نظر قرار میدهد به ناچار میبایست تبیین کند که نفس چگونه از طریق قوای خویش به معرفت وحیانی نائل میگردد. وی مدعی است وحی صِرف نزول فرشته یا مکالمهی الاهی با پیامبر نیست، بلکه حاصل تکامل و تعالی نفس نبوی به عالم قدسی است، بدینسان که نخست قوهی نظری تکاملیافتهی نفس نبوی است که قادر به اتصال با عقل فعال (روح القدس) و ادراک معانی کلّی میشود و سپس قوهی خیال وی از چنین قدرتی برخوردار است که میتواند اصول کلّی را با حفظ اصل وجود و سنخیت و تناسب آن، به صورت خیالی و حسی تنزل داده و در نتیجه کلام خدا را بشنود و فرشتگان الاهی را ببیند. مسألهی دیگری که ابنسینا در این زمینه به تحلیل آن میپردازد معجزه است. معجزه از نظر ابنسینا محدود به افعال خارق عادت انبیا نیست. از نظر او، اصل وحی نیز خود نوعی معجزه است، بنابراین معجزه یکی از اجزا و عناصر مبحث نبوت است که قابلیت تحلیل فلسفی دارد.
معرفت وحیانی
تکامل نفس نبی
نگارگری خیال
عقل فعال
معجزه
2013
03
16
15
36
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1168_180ee399d3437ff1b87cb8b70c07fab5.pdf
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1391
12
42
واقعگرایی و ضد واقعگرایی و موضع اخلاقی کانت
سروش
دباغ
ابوالفضل
صبرآمیز
مقاله پیش رو در صدد است با بیان جایگاه مبحث واقع­گرایی و ضد واقع­گرایی در فرااخلاق، تقریرهای مختلف واقع­گرایی اخلاقی را بیان نموده، با بررسی آموزه­های اخلاقی کانت، موضع وی را در ذیل این تقسیمبندی تبیین کند. مبحث واقع­گرایی و ضد واقع­گرایی اخلاقی ارتباط وثیق با مبحث شناخت­گرایی و ناشناخت­گرایی در فرا اخلاق دارد، بهطوریکه بحث درباب یکی بدون پرداختن به دیگری عقیم خواهد بود. این مقاله نیز پس از توضیح کوتاهی دربارهی شناختگرایی و ناشناخت­گرایی اخلاقی، به شرح اقسام واقع­گرایی و ضد واقعگرایی اخلاقی پرداخته، مهمترین مکاتب و محورهای افتراق آنها را بررسی کرده است. در ادامه، با شرحی کوتاه از مهمترین آموزه­های اخلاقی کانت، نشان داده شده که بسته به معنایی که از واقع­گرایی مراد می­شود، می­توان کانت را واقع­گرا و یا ضدواقع­گرای اخلاقی دانست.
فرا اخلاق
واقعگرایی اخلاقی
شناختگرایی اخلاقی
کانت
2013
03
16
37
56
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1169_c724657a81a25055656522e06d1c435c.pdf
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1391
12
42
اعتبار قاعده ی الواحد در نظام های وحدت وجودی: در پرتوی ارتباطش با قاعده ی «بسیط الحقیقه»
منیره
پلنگی
در این مقاله، قاعدهی معروف الواحد در نظامهای وحدت وجودی ارزیابی میشود و با توجه به قاعدهی دیگری که عموماً برای چنین نظامهایی بنیادی است، یعنی «قاعدهی بسیط الحقیقه کل الاشیاء»، نتیجه خواهیم گرفت که نظر به بساطت محضِ «مصدر» که به معنای جامعیت و کل الوجود بودن است، دیگر به تبیین و تحکیم قاعدهی الواحد برطبق روال مرسوم نیازی نیست.
در طراحی استدلالهای مرسوم، برای اثبات قاعدهی الواحد یک تقابل رفع نشدنی میان وحدت و کثرت فرض شده است. به نظر میرسد تلقی تقابل و اجتماع ناپذیر بودن وحدت و کثرت، ریشه در نادیده گرفتن قاعدهی بسیطالحقیقه دارد. به این قاعده در نظامهایی که نوعاً وحدت وجودی نیستند توجه نشده است و لذا میتوان ادعا کرد که بهادادن به قاعدهیالواحد، با همان سبک و سیاق مرسوم، غفلت از وحدت صرفهی وجود حق بوده است. وحدت صرفه، چون تقابل میان وحدت و کثرت را میزداید، اعتبار قاعدهی الواحد را، بدانگونه که مبتنی بر چنین تقابلی است، مخدوش میسازد، زیرا اینجا دیگر «وحدت»، چه در «مصدر» وچه در«صادر» هیچکدام مقابل «کثرت» نیست، بلکه در اولی بهنحو کثرت است در وحدت و در دومی بهنحو وحدت است در کثرت. از همینروست که در اندیشهی ابنعربی و نیز ملاصدرا، نفس رحمانی یا حقٌ مخلوقٌ به (که همان وجود ساری در ماسواست) تنها صادر و صادر اول و آخر است. در همین چارچوب، معنای «صدور» به ناچار نیازمند تحولی اساسی بوده، مبدل به معنای«ظهور» خواهد شد. همچنین در این زمینه، تأمل و ارزیابی «مجعول حقیقی» و «سنخیت» میان علت و معلول از نو باید صورت گیرد.
قاعده ی الواحد
قاعده ی بسیط الحقیقه
بساطت
وحدت صرفه
وحدت عددی
کثرت
صدور
ظهور
سنخیت
جعل
2013
03
16
57
74
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1170_f07189fe2dc2f99e15c63c3847ee7a40.pdf
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1391
12
42
نگاهی نو به پدیده ی جنین شناسی در تفسیر علمی آیات قرآن
مهدی
ابراهیمی
علیرضا
فاضل
در آیات قرآنی، مبحث خلقت انسان به منظور آشنایی بشر با شگفتیهای خلقت و شناخت خداوند پیش کشیده شده است. پیشرفت علم پزشکی زمینهی شناخت بهتر نکاتی را که قرآن در زمینهی خلقت انسان آورده فراهم کرده است. در قرآن، برای خلقت انسان، شش مرحله نام برده شده است:
اول، شناخت منشأ خلقت، که با تعبیر خاک و گل چسبنده و گل خشک آمده است؛ دوم، پیدایش انسان از نطفه، که به نظر میرسد منظور از نطفه همان زیگوت یا سلول لقاحیافته باشد؛ سوم، تبدیل نطفه به علقه است، که مهمترین بخش شروع شکلگیری خلقت است، چهارم، شروع رشد اجزای ابتدایی جنین است به شکل مضغه یا گوشت جویده شده است. این مرحله در اجزای مختلف بدن انسان، متفاوت است. پنجم، آغاز حرکت جنین است که تقریباً ظاهر جنین کامل شده است. قرآن شکلگیری این دو مرحله را با تعبیر تبدیل مضغه به استخوان و رویاندن گوشت بر استخوان بیان میکند.
یافتههای علمی جنینشناسی تغییرات مختلف مراحل رشد جنین را بیان کرده است که میتواند تفسیر آیات قرآن در این زمینه باشد، هرچند قرآن به زبان علمی به تبیین مسألهی جنینشناسی نپرداخته است.
مرحلهی ششم، دمیدن روح الاهی در جنین انسان است که با پایان یافتن خلقت ظاهری انجام میگیرد و هویت واقعی و معنوی انسان در این مرحله به کمال میرسد و قابلیت پیدا میکند که ملائکه بر او سجده کنند و شاهکار خلقت خداوند در این مرحله تحقق مییابد. لذا جنین انسان، که تا این مرحله با سایر موجودات از نظر رشد، شباهت داشت، به مرحلهای غیر مادی و الاهی قدم میگذارد و علاوه بر بعد مادی، دارای بعد معنوی هم میگردد.
خلقت
جنین
روح الاهی
قرآن
تفسیر علمی
2013
03
16
75
96
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1171_b9d9eb18497a164d0e54bf041b53e720.pdf
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1391
12
42
بررسی ریشه ها و زمینه های تطبیق تفسیر زمان در اندیشه ی برگسون و ملاصدرا
حسین
رستمی جلیلیان
در حال حاضر، برخی تفسیرهای تطبیقی در خصوص مقایسهی تفسیر زمان در اندیشهی برگسون و ملاصدرا انجام شده است. در این تفسیرها، عمدتاً به منظور بررسی نقاط اشتراک و افتراق فلسفههای آنها دربارهی مسألهی زمان، مقایسههایی بین بحث شهود در فلسفهی برگسون با نظریههای حرکت جوهری و اصالت وجود ملاصدرا انجام شده است. در این مقاله، کوشش شده تا با طرح نتایج حاصل از معنای شهود و حرکت جوهری و تأمل در مفاهیمی مانند حافظه و ماده، تطور خلاق، ماده، اختیار، مکان، حیات، اخلاق و دین، زمینههای اختلاف عمیق تفسیر برگسون با تفسیر ملاصدرا از زمان و به طور کلی، تفاوت میان فلسفههای آنها را دریابیم.
-زمان
شهود
ملاصدرا
برگسون
وجود
حرکت جوهری
2013
03
16
97
118
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1172_5dffd8918911490b9f6ebb262a2693dc.pdf
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1391
12
42
مفهوم دهرمه در بودیسم
سعید
گراوند
دهرمه بنیادیترین مفهوم در تفکر دینی آسیای شرقی است که ریشه در تاریخ هندوئیسم دارد. این مفهوم در وداها، بیشتر به معنای قانون و شریعت و در متون و ادبیات دورههای بعد به معنای فضیلت، عدالت، معیار، وظیفه و تکلیف شرعی است. اما در تفکر بودایی، دهرمه حقیقتی است در باب وضعیت و کارکرد جهان که میتواند به علت و ماهیت رنج انسان پاسخ گوید و تمایلات شرارتآمیز موجود در همین جهان را به پایان برساند. از این رو در بودیسم، جهان متشکل از دهرمههایی است که بنیاد حقیقت را تشکیل میدهند.
نگارنده در این نوشتار، ابتدا به سابقه و آثار و عناصر مفهوم دهرمه در سنت دینی هند پرداخته، سپس تاریخ، معانی مختلف، تنوّع و طبقهبندی دهرمهها و در نهایت مفهوم دهرمه را در سنت مهایانه و هینه یانه مطرح کرده، تفاسیر مختلف این دو جریان را در باب دهرمه بررسی نموده است.
دهرمه
بودیسم
مهایانه
هینه
پرجنا
2013
03
16
119
138
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1173_04304d9a041e764d7041026a5321fc57.pdf