دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
15
56
2015
11
22
تناظر قرآن و انسان در حکمت صدرایی و نتایج این رویکرد در زبان دین
1
30
FA
مجید
صادقی حسن آبادی
دانشیار فلسفه و کلام دانشگاه اصفهان
m.sadeghi@yahoo.com
سیدمحمدحسین
میردامادی
دانشجوی دکتری حکمت متعالیه دانشگاه اصفهان
smhm751@yahoo.com
10.22099/jrt.2015.3384
مقالهی حاضر به بررسی تناظر قرآن و انسان در حکمت متعالیه میپردازد و ناظر به کاربرد حقیقی و غیراعتباری زبان دین در اسلام (زبان قرآن) با رویکرد حکمت متعالیه است. این نوشتار ضمن طرح اهم مسائل و مبانی حکمت متعالیه، دیدگاه خود را در بحث زبان دین و قرآن بیان میکند. همچنین با عنایت به تئوری ترکیبی زبان دین و مراتب مختلف دین، لزوم توجه به ساحت انفسیِ زبان قرآن را متذکر میشود. در طی این مقاله، خواننده ضمن مرور اجمالی نظریات گوناگون در باب زبان دین و قرآن، به افقهای درخور تأملی در این مسأله راه مییابد. همچنین نظرهای متمایز مفسران در باب مسألهی «لسان قوم» مورد بررسی قرار میگیرد.
: 1- زبان دین,2- حکمت متعالیه,3- روح معنی,4- تفسیر انفسی,5- لسان قوم
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_3384.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_3384_2381e0e8edba1ca9361170bb6de387f4.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
15
56
2015
11
22
طول عمر دنیا از دیدگاه تفسیری ملاصدرا
31
46
FA
سیدمحسن
موسوی
استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه مازندران
m.musavi@umz.ac.ir
محمود
دیانی
استادیار گروه معارف اسلامی دانشگاه مازندران
mahmooddayyani@yahoo.com
هاجر
اسدی
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه مازندران
theology87@yahoo.com
10.22099/jrt.2015.3385
پایان عمر دنیا و تعیین طول عمر آن از مسائل بسیار بحثبرانگیزی است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. نظریات مطرحشده دربارهی این موضوع حاکی از وجود اختلاف فراوان در اینباره است. دراین میان، نظریهی صدرالمتألهین شیرازی از حیث برجستگی علمیِ این صاحبنظر، ذهن مخاطب را به خویش مشغول میسازد. وی با استناد به برخی آیات قرآن، طول عمر دنیا را تعیین کرده است؛ لیکن به نظر میرسد تاکنون نظریهی وی مورد واکاوی علمی قرار نگرفته است. پژوهش پیش رو به دنبال آن است تا با اتخاذ روش توصیفی-تحلیلی، دیدگاه ملاصدرا دربارهی طول عمر دنیا را از میان آرای تفسیری وی استخراج و تبیین نماید. این نوشتار ضمن بیان مبانی تفسیری ملاصدرا در اینباره، اشکالاتی بر رأی تفسیری وی مطرح مینماید تا بدینوسیله، میزان اتقان این نظر مکشوف گردد. یافتههای پژوهش حاضر حاکی از نااستواری این نظریه به سبب وجود سه اشکال عمده و اساسی است که ظاهراً با یافتههای علمی و روایات اسلامی ناسازگاری است.
۱- خلقت,۲- زمان,3- عمر دنیا,4- قیامت,5- ملاصدرا
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_3385.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_3385_84fe938c73f9fd059269593acbcc8aa4.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
15
56
2015
11
22
حس الوهیت در اندیشه جان کالون
47
68
FA
قربان
علمی
0000-0003-4422-4375
دانشیار ادیان و عرفان تطبیقی دانشگاه تهران
gelmi@ut.ac.ir
10.22099/jrt.2015.3393
در این مقاله آموزه شناخت فطری خدا، حس الوهیت، مفهوم اصلی این حس، وضعیت آن در قبل و بعد از هبوط، تأثیر گناه بر این حس و آثار معرفتی آن بر ذهن انسان در اندیشه جان کالون به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. شناخت خدا و توانایی داشتن چنین شناختی اساس معرفتشناسی دینی کالون را تشکیل میدهد. انسان در اصل به صورت خدا آفریده شده و از فطرت الاهی برخوردار است. آگاهی از وجود خداوند و شناخت او دو جنبه دارد. یکی ادراک اینکه خدا وجود دارد و دوم درک آنچه که از شناخت جلال او عاید انسان میشود. خداشناختی از خود را در قلب هر انسان قرار داده است. کالونآنرا «حسالوهیت» مینامد. شناخت خدا بهواسطه حس الوهیت دارای مؤلفههای شناختی– متافیزیکی و شناختی– اخلاقی است. او با این حس هم میتواند دریابد که خدایی هست و هم وظایف اخلاقی خود را در قبال خالق و همنوعان خود درک کند. اما نباید حس الوهیت را با تجربهدینی یا مواجههعرفانی با خدا یکی دانست. این حسناآگاهانهوغیرانتخابی، فراگیر، بالقوه، غیراکتسابیو ناآموختنیاست. کسانی که خداوند را نمیپذیرند به دلیل عدم پرهیزکاری و معصیت خداوند، این نور طبیعی را در خود خاموش کردهاند. حس الوهیت پس از هبوط ناقص و تباه گشته، اما کلاً نابود نشده است و میتواند با فیض خدا احیا گردد.
1. شناخت خدا,2. طبیعت انسان,3. حس الوهیت,4. هبوط,5. کالون
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_3393.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_3393_304c05885d3f64d30b06af6319eaa25a.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
15
56
2015
11
22
چیستی عشق الاهی و کارکرد آن در قوس صعود و نزول از دیدگاه ابنعربی
69
84
FA
قاسم
کاکایی
استاد گروه فلسفه دانشکده الاهیات دانشگاه شیراز
gkakaie@rose.shirazu.ac.ir
منصوره
رحمانی
دانشجوی دکتری دانشگاه تهران
ma.rahmani110@yaqhoo.com
10.22099/jrt.2015.3475
عشق از دیدگاه ابنعربی، عارف بزرگ اسلامی، از اسرار الاهی است و همچنانکه قلم تاب نوشتن از عشق را ندارد، حد و تعریف منطقی هم قادر به تحلیل چیستی عشق نیستند. هرکس عشق را تعریف کند در واقع آن را نشناخته است. کسی میتواند عشق را بیابد که جرعهای از این جام نوشیده باشد. نزد ابنعربی مقام عشق بس شریف است، چراکه اصل و اساس هستی و انگیزهی تجلیات جمال مطلق و گوهر هستی انسان، کاملترین آینهدار جمال ربوبی، جز عشق نیست. پردهی مستوری پریروی عالم را عشق کنار زد و او خود را در قالب تجلیات به نمایش گذاشت و از آنجا که از جمیل جز جمال نخیزد، کل هستی معشوق ذات حق است. اول عاشق خود اوست و از سویی معشوق حقیقی نیز جز او نیست و همگان به جذبهی عشق به سوی او رواناند. در این مقاله، برآنیم که به تفصیل این مطالب بپردازیم.
1. عشق,2. ابنعربی,3. حرکت حبی,4. قوس صعود,5. قوس نزول
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_3475.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_3475_e4e1b60cf87ca2b7e9b24af47e180801.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
15
56
2015
11
22
بررسی تطبیقی معنای اصالت وجود از نگاه صدرالمتألهین و آقاعلی مدرس زنوزی
85
100
FA
مرتضی
عرفانی
استادیار دانشگاه سیستان و بلوچستان
m.erfani@theo.usb.ac.ir
مرتضی
رضاییوند
دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه سیستان و بلوچستان
rezaei_mrteza1369@yahoo.com
10.22099/jrt.2015.3480
اصالت وجود به همراه وحدت وجود، اساس حکمت متعالیهی صدرالمتألهین است و دو معنی دارد که در معنای نخست، تنها وجود است که عالمِ واقع را تشکیل میدهد و ماهیت جز بهنحو مجازی، تحققی در خارج ندارد. این معنا با وحدت شخصیهی وجود، سازگار است. در معنای دوم، تنها وجود است که تحقق بالذات دارد، اما ماهیت هم بهتبع وجود، در خارج تحقق دارد. این معنا با وحدت تشکیکی وجود، مطابقت دارد.<br /> اگرچه صدرا معنای نخست را، که دیدگاه نهایی اوست، بارها و بهصراحت بیان کرده است، در مطالبی که باعنوان براهین اصالت وجود آورده، فقط معنای دوم را اثبات کرده است و هدفش این بوده است که در مقابل طرفدارانِ اعتباریبودن وجود، بر تحقق خارجی وجود تأکید ورزد، نه اینکه تحقق خارجیِ ماهیت را انکار کند. البته برخیاز شارحان حکمت او به تکمیل این براهین برای اثبات معنای نخست پرداختهاند.<br /> آقاعلی مدرس زنوزی تنها مدعی معنای دومِ اصالت وجود است و براهین وی هم فقط همین معنا را اثبات کردهاند. وی ازآنرو که منکر وحدت شخصیهی وجود است، اعتقادی به معنای اولِ اصالت وجود نداشته، آن را در فلسفهی خویش مطرح نکرده است.
- اصالت وجود,2- وحدت شخصیهی وجود,3- وحدت تشکیکی وجود,4- صدرالمتألهین,5- مدرس زنوزی
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_3480.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_3480_3e5a0f1c8dc287b4c713371385f32276.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
15
56
2015
11
22
مقایسهی نظریهی اعتمادگرایی آلستون و پلانتینگا (با تأکید بر باورهای دینی)
101
124
FA
اکرم
عسکرزاده مزرعه
دانشجوی دکتری دانشگاه پیام نور، گروه فلسفه، تهران، ایران
و عضو هئیت علمی دانشگاه محقق اردبیلی
akram_asgarzadeh@yahoo.com
سیدعلی
علم الهدی
دانشیار گروه فلسفه، دانشگاه پیامنور، تهران، ایران
جلال
پیکانی
استادیار گروه فلسفه، دانشگاه پیامنور، تهران، ایران
سعید
رحیمیان
استاد گروه فلسفه دانشگاه شیراز
10.22099/jrt.2015.3281
نظریهی روال باورساز تجربهی دینی ویلیام آلستون و نظریهی کارکرد صحیح آلوین پلانتینگا جزء نظریههای اعتمادگرایانهاند. مشخصهی اصلی و وجه تمایز نظریههای اعتمادگرایانه از سایر نظریههای برونگرایانه در این است که این نوع نظریهها مؤلفههای اصلی نظریههای برونگرایانه و درونگرایانه را با هم جمع نمودهاند و ازاینرو، مبرّا از اشکالهای وارد بر نظریههای درونگرایانهاند و باورهای صادقِ بیشتری را به دست میدهند. آلستون و پلانتینگا با استفاده از این رویکرد، روش معتبری را برای حصول باورهای دینی صادق پیش نهادهاند. البته این دو نظریه در مقایسه با هم، تفاوتهای مهمی دارند که آنها را از هم متمایز مینماید. <br />براساس نظریهی روال باورساز تجربهی دینی، فاعل شناسا با استفاده از فرایند درخور اعتماد تجربهی دینی، میتواند به باورهای دینی صادق دسترسی داشته باشد، امّا براساس نظریهی کارکرد صحیح فاعل شناسا، با به کارگیری حسّ الوهی میتواند باورهای دینی صادق را به دست آورد. البته تعداد باورهای دینی صادقی که از فرایند باورساز درخور اعتماد به دست میآید بیشتر از تعداد باورهای دینی صادقی است که از کارکرد صحیح حسّ الوهی حاصل میشود، زیرا از طریق روال باورساز، فاعل شناسا مجموعهای از باورهای دینیِ صادقِ منسجم را کسب مینماید، امّا از طریق بهکارگیری حسّ الوهی، فاعل شناسا فقط باور به وجود خدا را میپذیرد. در نظریهی آلستون، مؤلفهی مؤدّیبهصدق بودن با تبیینی پیشینی، جاینشین مؤلفهی توجیه شده است و همچنین فاعل شناسا دو شرط درونگرایانهی باور، یعنی آگاهی و هنجارمندی را رعایت مینماید، ولی در نظریهی پلانتینگا، مؤلفهی ضمانت با تبیین پسینی، جاینشین مؤلفهی توجیه شده و فاعل شناسا فقط ملزم به رعایت شرط هنجارمندی از شروط درونگرایانه است.
1- باورهای دینی,2- معرفت,3- اعتمادگرایی,4- توجیه,5- ویلیام آلستون,6- آلوین پلانتینگا
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_3281.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_3281_9548a3d6a4b37756f84820745e8f5a34.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
15
56
2015
11
22
تمایز فیلسوفان مسلمان (فارابی- ابنسینا) از ارسطو در بحث وجوب و امکان
125
144
FA
فاطمه
امین رعیا
مربی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال
fatemehamin2007@yahoo.com
10.22099/jrt.2015.3481
ارسطو وجوب و امکان را در منطق خود، با عنوان جهات قضایا مطرح میسازد و در فلسفهی وی، مقصود از امکان، نوعی قوه است که برای خروج از حال بالقوه به بالفعل، نیاز به واجبی دارد که فعلیت محض است. تمایز میان وجود و ماهیت نزد ارسطو، در قلمرو منطق مطرح است و به حوزهی متافیزیکِ وی وارد نمیشود و درنتیجه در نظام هستیشناسیاش، هیچگونه تأثیری ندارد. فارابی تمایز میان وجود و ماهیت را به حوزهی متافیزیک وارد کرد و درواقع، وی مُبدع تمایز میان واجب و ممکن بر مبنای تمایز مابعدالطبیعی میان وجود و ماهیت است. ابنسینا نیز نظریهی تقسیم موجود به واجب و ممکن بر مبنای تمایز متافیزیکی میان وجود و ماهیت را از فارابی به ارث برده، آن را اساس نظام فلسفی خویش قرار داد؛ بنابراین واجب و ممکن به معنای مصطلح در فلسفهی اسلامی، در فلسفهی ارسطو سابقه نداشته است و واجبْ خالق نیست، همانطور که ممکنْ مخلوق به معنای مدنظرِ فارابی و ابنسینا نیست.
1- وجوب,2- امکان,3- ارسطو,4- فارابی,5- ابنسینا
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_3481.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_3481_b9b127516b07ed00249816157ec387a7.pdf