دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
20
77
2021
02
19
دگردیسی مفهوم سعادت در فلسفه اسلامی از کندی تا خواجه نصیر
1
28
FA
علیرضا
آرام
0000-0003-1437-9018
دکتری فلسفه اخلاق، دانشگاه قم
a.r.aram1359@gmail.com
10.22099/jrt.2021.38721.2388
<strong>در واکاوی پرسش از مصداق سعادت اخلاقی و با وفاداری به ظاهر الفاظ، پاسخی تقریبا یکدست در کلمات فلاسفه اسلامی بیان شده که از تجمیع سعادت دنیوی و اخروی، یا اصلاح توأمان نظام معاش و معاد حکایت میکند. اما در خوانش تفصیلیتر، پرسش از ترجیح جانب دنیوی یا اخروی سعادت همچنان گشوده است. مطابق نتایج حاضر، از عصر کندی تا زکریای رازی سعادت اخروی را در امتداد سعادت دنیوی مییابیم. با ظهور فارابی و تا پیش از خواجه نصیر جریانی حاکم میشود که در پی توازن سعادت دنیوی و اخروی است. در اخلاق ناصری نگرشی به بار مینشیند که سکونت دنیوی را به عنوان مقدمه جبری یا داروی شفای اخروی تلقی میکند و از پی آن مضمون سعادت دنیوی عملا متروک میگردد. با این حال از پی تغییر موازنه به سود سعادت اخروی، مسیر تضعیف عمران اجتماعی به نفع سعادت فردی رواج مییابد. تحلیل انتقادی این وضع هدف مقاله پیشروست.</strong><br /><strong> </strong>
اخلاق فلسفی,دین و اخلاق,سعادت,فضیلت,کندی,خواجه نصیر
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_6013.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_6013_800c8433cb512e3755b0a53514411452.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
20
77
2021
02
19
دفاع از درونگرایی با تکیه بر معرفتشناسی صدرایی
29
50
FA
محسن
ابراهیمی
0000-0001-9437-2013
دانشجوی دانشگاه اصفهان
mhnebr@gmail.com
رضا
صادقی
عضو هیدت علمی دانشگاه اصفهان گروه فلسفه
rezasadeqi@gmail.com
10.22099/jrt.2021.37827.2349
<strong>نزاع درونگرایی ـ برونگرایی در معرفتشناسی معاصر، ابعاد مختلف روبهگسترشی دارد. در این مقاله تلاش میکنیم قابلیتهای فلسفهی صدرایی برای حضور در این گفتمان را نشان دهیم. هدف اصلی این است که با تکیهی بر معرفتشناسی صدرایی، از نوعی درونگرایی دفاع کنیم که دسترسی معرفتی به مؤلفههای لازم برای توجیه باور را شرط محوری در نظر میگیرد. در این مقاله استدلال میشود که برای دفاع از هرگونه شناختی، نخست باید امکان معرفت بیواسطه و مستقیم به حالات ذهنی را پذیرفت و چنین معرفتی، از تعریف سهجزئی معرفت فراتر میرود و درونگرایی صرفاً با تکیهی بر تقسیم معرفت به حضوری و حصولی دفاعپذیر میشود. درواقع بخشی از ابهامات موجود در جدال درونگرایان و برونگرایان، از بیتوجهی به ویژگیهای معرفت حضوری و تمایز آن از معرفت حصولی ناشی میشود. سپس باتوجهبه ویژگیهای معرفت حضوری و همچنین با تکیهی بر تقسیم معرفت به بسیط و مرکب، به سه اشکال اصلی که بر درونگرایی وارد شده است، پاسخ خواهیم داد و برای مثالهای نقضی که برای درونگرایی وجود دارد، راهحلی ارائه خواهیم کرد.</strong>
درونگرایی,برونگرایی,دسترسی معرفتی,علم حضوری,معرفت بسیط
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_6015.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_6015_44a9c96cdda4fcaff322e33fa9a25de2.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
20
77
2021
02
19
بررسی تطبیقی رابطهی علم و دین از دیدگاه آیتالله مصباح و ایان باربور
51
78
FA
محمد
اسماعیلی
دانشجوی دکتری دانشگاه پیام نور قم / معاون پژوهش دفتر ارتباطات حوزوی
esmaeeli2012@gmail.com
محمد صادق
جمشیدی راد
دانشیار دانشگاه پیام نور قم
dr.gh.jamshidi@gmail.com
محمدرضا
ضمیری
دانشیار دانشگاه قم
zamiri.mr@gmail.com
سید حسن
بطحایی گلپایگانی
دانشیار دانشگاه پر قم
dr.bathayi@gmail.com
10.22099/jrt.2021.38391.2372
<strong> </strong><br /><strong>رابطهی میان علم و دین از دغدغههای مهم اندیشمندان در قرون اخیر بوده است. طرح این مسأله در مغربزمین، بهصورت جدی از رنسانس آغاز شد و دامنهی آن به همهی کشورهای جهان، ازجمله کشورهای اسلامی رسید. مصباح، فیلسوف و اندیشمند اسلامی، بنابر مبانی خویش، ازجمله مبناگروی فلسفی همراه با نسبیت معقول، مقبولیت پارادایم به معنای مبنای اندیشه، پذیرش تجربه به معنای وحی و الهام شدن به افراد معصوم، پذیرش انحصار در حقانیت همراه با پلورالیسم رستگاری و پلورالیسم رفتاری، پذیرش قواعد عمومی محاوره و تفاهم و پیشزمینههای بایسته و حکمت متعالیه، دیدگاه تعاضد را برمیگزیند. باربور نیز که فیلسوف و فیزیکدان مغربزمین است، با تکیهی بر مبانی خویش، ازجمله توازیهای روششناختی علم و دین، رئالیسم انتقادی، مقبولیت پاردایم به معنای چارچوب ذهنی، تجربهی دینی، پلورالیسم دینی، هرمنوتیک فلسفی و فلسفهی پویشی، دیدگاه تلفیق را انتخاب میکند. آیتالله مصباح به تفکیک سطوح معرفت ازلحاظ ارزششناختی، پذیرش چندلایهایبودن معرفت، و ضرورت تحلیل نظاممند پدیدهها رهنمون میشود، اما باربور در دام نسبیت و شکاکیت گرفتار میآید. </strong><br /><strong> </strong><br />
علم,دین,رابطهی علم و دین,مصباح,ایان باربور
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_6014.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_6014_16b8f3ab5f335207101716833069a23a.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
20
77
2021
02
19
حاکمیت صفات الهی در جریان تاریخ از دیدگاه نهجالبلاغه
79
98
FA
معصومه
حاجی مقصودی
دانشگاه قرآن و حدیث قم
ma.maghsoudi0@gmail.com
محسن
الویری
دانشیار دانشگاه باقر العلوم
alvirim@gmail.com
10.22099/jrt.2021.37792.2348
<strong>صفات الهی و بازتاب آن در حرکت و مراحل حرکت تاریخ، از مباحث مهم فلسفهی نظری تاریخ است که نظر فیلسوفان تاریخ را به خود جلب کرده است. این مسأله ازآنرو که در پیوند با اختیار انسان و میزان و چگونگی نقشآفرینی او در تاریخ است، اهمیتی مضاعف یافته است. نوشتار پیش رو کوشیده است سه صفت ربوبیت، علم و اراده را همراه با تقریری از مفهوم قضا و قدر الهی، بهاستناد سخنان امیرمؤمنان علی(ع)، بهویژه در نهجالبلاغه، بررسی کند و ضمن تبیین مفهوم حاکمیت آنها بر تاریخ، تلازمنداشتن آن با جبر را اثبات کند. یافتههای این پژوهش نشاندهندهی آن است که در دیدگاه امیرالمؤمنین علی(ع)، اگر این صفات بر جریان تاریخ حاکمیت نداشته باشد، تاریخ روبهزوال میرود و باتوجهبه اینکه براساس آموزههای وحیانی، ارادهی انسان، خود یکی از عناصر رویدادهای تاریخی است، باور به حاکمیت این صفات، به محدودکردن دامنهی اختیارات تکوینی انسان نمیانجامد. </strong><br />
ربوبیت الهی,علم الهی,ارادهی الهی,فلسفهی نظری تاریخ,نهجالبلاغه
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_6016.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_6016_f66f7778f1ce75d876441558259616c5.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
20
77
2021
02
19
بعد چهارم عالم طبیعت در حکمت صدرایی و نسبیت اینشتن
99
126
FA
سپیده
رضی
دکتری فلسفه و کلام دانشگاه اصفهان
sepidehrazi@gmail.com
جعفر
شانظری
دانشیار گروه فلسفه و کلام اسلامی ، دانشگاه اصفهان
j.shanazari@ltr.ui.ac.ir
افشین
شفیعی
دانشیار دانشگاه صنعتی شریف
shafiee@sharif.edu
10.22099/jrt.2021.38736.2390
<strong>یکی از دغدغه­های فیلسوفان در طول تاریخ اندیشه­ی فلسفی، پاسخ­گویی به پرسش از چیستی و هستی زمان و مکان بوده و هست. به همین­منظور در این پژوهش سعی بر آن است تا مسأله­ی فضا و زمان در حکمت صدرایی و ارتباط آن با پیامدهای حاصل از فیزیک جدید تبیین شود و افزون بر مقایسه­ی تحلیلی دو دیدگاه، ابعاد جدیدی از این مسأله­ی پیچیده و مبهم اشاره ­گردد. نگاه صدرا به مسأله­ی زمان با توجه به مبانی تفکر او در وجودشناسی به ویژه حرکت جوهری، سازگاری بهتری با یافته­های جدید فیزیک­دانان چون اینشتن دارد. از مهمترین دست­آوردهای این مقاله، با توجه به نگاه هستی­شناسی صدرالمتالهین از زمان، دست­یابی به نگاهی جامع­نگر و با دامنه­ای وسیع به مسأله­ی فضا - زمان است که دیدگاه فضا - زمان نظریه­ی نسبیت را پوشش می­دهد و با توجه به مسأله­ی زمان مشترک، الگویی اتصال و یکپارچگی عالم طبیعت را با ابعادچهارگانه به تصویر می­کشد. روش مورد استفاده در این پژوهش اسنادی – تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانهای است. آثار اصلی صدرالمتألهین و پژوهش­های اینشتن در نظریه نسبیت</strong><strong>منبع این پژوهش است.</strong><strong>امید است این نگرش افزون بر آشکارسازی زوایای فلسفی مسأله­ی زمان، بتواند راه­گشای انکشاف ابعاد جدیدتری برای فیزیک­دانان باشد. </strong><br /><strong> </strong>
زمان,بعد چهارم,عالم طبیعت,حکمت صدرایی,نسبیت,اینشتن
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_6011.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_6011_e0ce83482d6f6bc6a2689722def48981.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
20
77
2021
02
19
اعتبارپذیریِ قوای شناختی؛ نقدِ پلنتینگا بر طبیعتگراییِ خداناباورانه
127
150
FA
احمد
عبادی
0000-0003-4719-2196
دانشیار فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان
ebadiabc@gmail.com
مریم
صالحی
کارشناسارشد منطق فهم دین دانشگاه اصفهان
maryamsalehi313@yahoo.com
10.22099/jrt.2021.38533.2377
<br /><strong>از نظر طبیعتگرایی و تکاملباوری، هدف و کارکرد نهایی قوای شناختی، سازگاری، بقا و تولید مثل است. لذا، قوای شناختی ما نه برای تولید باورهای صادق، بلکه برای رفتار سازگار بهوجود آمدهاند. آلوین پلنتینگا با این انگارهی طبیعتگرایی مشکل دارد. از نظر او، اِشکال اصلی طبیعتگرایی آن است که درک درستی از نحوهی ارتباط بین باور و رفتار را ندارد و اصولاً چنین ارتباطی را ردّ میکند. پلنتینگا با بررسی و نقد پنج دیدگاهِ طبیعتباور دربارهی ارتباط بین باور و رفتار، نتیجه میگیرد که اعتبارپذیریِ قوای شناختی بنابر تکاملباوری طبیعتگرایانه، پایین است و چون هر استدلالی علیه این قوا اقامه شود، نخست، نیاز به اطمینانبخشیِ قوای ادراکی دارد و دوم، اگر هم به عدم اعتمادپذیری این قوا برسیم، باوری خودشکن ایجاد کردهایم، در هر دو صورت، طبیعتگرایی با انتقاد مواجه است. نقد پلنتینگا بر دیدگاه طبیعتگرایانه در اعتبار قوای شناختی از سوی برخی از فلسفهدانان با اِشکالاتی مواجه شد که عبارتند از: 1. بالا بودن احتمال ربط علّی باور با رفتار، 2. استدلال مبتنی بر ناباوریِ شخصی، 3. عدم تمایز میان معرفت تأملی و غیرتأملی، 4. یافتن شواهد مستقل برای اعتبارپذیری بهمنظور فرار از خودشکنی، 5. خارجی بودن جایگاه حالات ذهنی و 6. مشکل دور. ما معتقدیم غیر از اِشکال دور، پلنتینگا بهدرستی توانسته پاسخ مناسبی برای هریک پیدا کند. هدف این نوشتار، تحلیل، تکمیل، توسعه و نقد دیدگاه پلنتینگا در ردّ طبیعتگراییِ خداناباورانه از طریق قابلیت اطمینانبخشیِ قوای شناختی است تا سازگارپذیریِ یافتههای علم جدید با باورهای دینی را نشان دهیم.</strong><br /><br />
قوای شناختی,طبیعتگراییِ خداناباورانه,نظریهی تکامل,شبهپدیدارگرایی,روششناسی دینپژوهی,پلنتینگا
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_6012.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_6012_245704e882460df3d5c42661b678daef.pdf