در این پژوهش تلاش شده است تا پس از تعریف سعادت از نگاه ابنتیمیه، عناصر ایصال به سعادت از نگاه این متفکّر تألیف و تحلیل شود. اهمیت این مسأله از آن روست که ابنتیمیه از متفکران ضدفلسفی جهان اسلام بوده، از همین نظر میتوان این پرسش را مطرح کرد که نگاه او به سعادت چه تفاوتی با نگرشهای رقیب _ که بهتعبیر ابنتیمیه، نسخههای آلوده به بنمایههای غیردینی هستند _ خواهد داشت؟ برای دستیابی به این مطلوب، آثار ابنتیمیه را بررسی کرده و عناصری را که بهتصریح یا اشاره، به سعادت آدمی مربوط میشوند استقراء نمودهایم. حاصل رجوع به آثار ابنتیمیه و نتیجهی بهدستآمده از کلماتِ بعضاً پراکندهی او در موضوع پژوهش، این است که میتوان پنج عامل را تحت عنوان «عناصر سعادت» در اندیشهی این متفکّر مندرج ساخت. بااینحال، پس از تأمل در این عناصر و ضمن واکاوی تفصیلی آنها، به این نتیجه خواهیم رسید که اندیشهی ضدفلسفی ابنتیمیه، علیرغم کوشش بسیار در زدودن دین از غبار مفروضات فلسفی، عاری از شاکلهی نظری درخور اعتماد است.