2024-03-29T18:32:10Z
https://jrt.shirazu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=801
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1396
17
64
چهاربُعدیانگاری و مسألهی اتصال اجزای زمانی در فلسفهی معاصر و فلسفهی صدرا
رهام
انصاری مهر
جعفر
شانظری
اگر یک جسم تغییر کند، ازیکسو پس از تغییر ممکن نیست درست همان جسمِ پیش از تغییر باشد؛ ازسویدیگر، اگر یک جسم پس از تغییر درست همان جسمِ پیش از تغییر نباشد، موضوع دقیقی برای تغییر نیست، پس گویی هیچچیز بهراستی تغییر نکرده است.یک راه فیلسوفان برای حل این چیستان که دراصل، مسألهی پایایی هویت در زمان است، این است که زمان را به درون اجسام راه دهند، نه درون ویژگیهای آنها. دراینصورت میتوان گفت که اجسام، اجزای زمانی دارند، همچنانکه اجزای مکانی دارند. به این اعتبار، کل یک جسم در یک زمان خاص وجود ندارد. درعوض، در یک زمان، تنها یک جزء زمانی (یا یک مرحلهی زمانی) آن وجود دارد؛ از این دیدگاه، با نام چهاربُعدیانگاری یا نظریهی اجزاء زمانی یاد میکنیم. در این مقاله، نخست نشان میدهیم که چهاربُعدی انگاری چگونه در حل چیستانهای پایایی هویت در زمان، مانند «تغییر ذاتی» و «ترکیب مادی» بهکار میآید. سپس اثبات میکنیم که ملاصدرا نیز با پشتیبانی از مفاهیمی مانند «حرکت به معنای قطع» و «حرکت جوهری»، چهاربُعدیانگار است. بحث دیگر این مقاله دربارهی نسبت چهاربعدیانگاری با هستیشناسی زمان است؛ این مبحث چگونگی اتصال اجزای زمانی یک چیز را روشن میسازد. در این راستا، همچنین تحلیل صدرا را برای مسألهی اتصال این اجزا واکاوی میکنیم.
۱. چهاربُعدیانگاری
۲. اجزاء زمانی
۳. چیستان تغییر
۴. حرکت به معنای قطع
۵. حرکت جوهری
2017
11
22
1
28
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_4490_21b1c1313fb901c4e8e82eb15c1cd9d1.pdf
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1396
17
64
نقد و بررسی انسانشناسی داروین براساس حکمت متعالیه
فرانک
بهمنی
علی
الهبداشتی
تبیین چگونگی هستی و ظهور انسان نقشی راهبردی در عملکرد انسان و اعتقاد او به غایت و هدف نهایی از زندگی و زیستن دارد. امروزه شاهد پیامدهای کلامی بسیاری در حوزهی هستیشناسی و غایتشناسی انسان براساس دو رویکرد مشهور در مسألهی ایجاد انسان –ثبات انواع و تبدّل انواع– هستیم؛ و ازآنجاکه تمام استنتاجهای علوم به مدد عقل صورت میپذیرد، در این مقاله عوامل مؤثر بر تبدّل تا ظهور انسان از دیدگاه داروین، به مکتب عقلی ملاصدرا عرضه میشود تا امکان و حدود این تبدّلها با نظام دقیق عقلی او روشن شود.
داروین نظریهی تکاملیاش را براساس مستندات تجربی خود که از طریق مشاهداتش در سفرها، فسیلها و برخی آزمایشها بر روی حیوانات اهلی به دست آمده و با استفاده از پیشفرضهای عقلی، بنا نهاده و سپس آنرا به انسان نیز تعمیم میدهد. بهنظر وی، ایجاد انسان از نیای حیوانی و بهیاری انتخاب طبیعی، در تنازع بقا صورتگرفته است؛ ایجاد انسان از سر تصادف بوده و سرانجامِ انسان نامعلوم است. وجودشناسی حکمت متعالیه با تبیین تشکیک در وجود و حرکت جوهری، حلقههای مفقودهی داروین را روشن نموده، چگونگی تبدّل موجود تا ظهور انسان و حدود آنرا مشخص مینماید؛ براساس حکمت متعالیه، گرچه انسان محصول فرایند تکامل است، این فرایند تابع برنامهای ازپیشتعیینشده است و عوامل زیست محیطی، علل زمینهای تکامل انسان هستند، حکمت متعالیه ساحت دومی نیز برای انسان قائل است که منشعب از جسم اوست و استعداد تبدّل و تکامل تا بالاترین مراتب وجودی را داراست. درنتیجه، انسان نهتنها هدفمند ایجاد شده، بلکه جاودانه است و در مراتب متفاوتی از وجود، زندگی خود را ادامه خواهد داد.
روش پژوهش در این مقاله، توصیفی – تحلیلی است که با استفاده از منابع اصلی انجام پذیرفته است.
۱. نقد
۲. انسانشناسی
۳. داروین
۴. ملاصدرا
2017
11
22
29
50
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_4491_fad180466cdecfdc63b1a5c8a14276c4.pdf
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1396
17
64
بررسی دیدگاه کیث وارد پیرامون زمانمندی خدا با تکیه بر آرای ملاصدرا1
فائزه
زارعیان
فروغ السادات
رحیم پور
سید مهدی
امامی جمعه
جنان
ایزدی
یکی از مباحث برجستهی الهیاتی پرداختن به صفت ازلیت خداوند است. دربارهی مبحث ازلیت دو دیدگاه وجود دارد: فرازمانی و زمانمندی. غالب فیلسوفان قرون وسطی و نیز فلاسفهی جهان اسلام دربارهی ازلیت خداوند دیدگاه فرازمانی داشتند که براساس آن، خداوند موجودی غیرزمانمند فرض میشود که برای او درنظرگرفتن آغاز و انجام زمانی بیمعناست. در دیدگاه زمانمندی که توسط برخی از فیلسوفان دین معاصر مطرح شده است، ازلیت خداوند رنگوبویی زمانی مییابد و به این معناست که خدا در همهی زمانها بوده، هست و خواهد بود.
این مقاله میکوشد با واکاوی آثار کیث وارد که در زمرهی فیلسوفان متأله معاصر قرار دارد، استدلالهای او را در مقام توجیه زمانمندی خدا تحلیل نماید و بدینوسیله، تقریری روشن از دیدگاه او درخصوص ارتباط خدا با موجودات زمانمند ارائه کند. همچنین میکوشد با عرضهی دیدگاه کیث وارد به نظام فلسفی ملاصدرا، به ارزیابی آرای وی بپردازد و درنهایت نشان دهد که براساس شیوهی خاص حکمت صدرایی، چگونه میتوان ضمن حفظ دیدگاه فرازمانی درباب ازلیت خداوند، تفسیر معقولی از ارتباط خدا با موجودات مادی ارائه داد.
۱. ازلیت خداوند
۲. فرازمانی
۳. زمانمندی
4. کیث وارد
5. ملاصدرا
2017
12
16
51
70
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_4492_133e8a4c164ed8371e211c9fb1bd7ce3.pdf
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1396
17
64
رابطهی نظام علمی حقتعالی با نظام عینی موجودات از دیدگاه ابنسینا و اسپینوزا
اکبر
عروتی موفق
ابوالقاسم
اسدی
رابطهی نظام علمی حقتعالی با نظام عینی موجودات یکی از مسائل بسیار مهم در الهیات فلسفی است. ابنسینا واسپینوزا بهمنزلهی دو تن از بزرگترین فیلسوفان خردگرای اسلامی و غربی، با تبیین نظام علمی باریتعالی، نسبت بین این نظام را با نظام عینی موجودات مورد بررسی قرار دادهاند . بهرغم تفاوتهای بنیادین در اندیشهی این دو فیلسوف، شباهتهای شایان توجهی در پاسخ آنها به این مسأله وجود دارد. هر دو فیلسوف علت صدور معالیل مختلف را علم موجود در ذات باریتعالی میدانند. .بهنظر هر دو فیلسوف، بین اعیان موجودات و وجود علمی آنها تطابق کاملی وجود دارد. از نظر اسپینوزا، این تطابق را باید فقط نوعی توازی بین حالات بُعد و فکر دانست، درحالیکه در نظر ابنسینا، این تطابق و هماهنگی ناشی از این است که نظام عینی موجودات معلول نظام علمی آنها است.
1-ابنسینا
2-اسپینوزا
3-نظام علمی خداوند
4- نظام عینی موجودات
2017
12
16
71
94
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_4493_6d74d03cffc17fc44bccd5edff82d1d0.pdf
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1396
17
64
بررسی دو رویارویی با عیسی مسیح در اندیشهی آلبرت شوایتسر
جعفر
فلاحی
آلبرت شوایتسر، متأله لوتریمذهب مسیحی سدهی بیستم، بهواسطهی تحقیقاتش دربارهی عیسای تاریخی، نامی شناختهشده است. در این تحقیقات، عیسی فردی است متأثر از نگاه فرجامشناختی یهودیتِ متأخر که بهاشتباه برای خود نقشی در تحولات آخرالزمانی قائل میشود. به نظر میرسد این نتیجه نقطهی ختم اهمیت عیسی مسیح در اندیشههای شوایتسر باشد، اما وجه دیگری از رویارویی او با مسیح را باید در تأملات اخلاقی و معنوی او جستوجو کرد. شوایتسر که به جایگاه اراده در وجود بشری اهمیت میدهد، عیسی را بهسبب یکیکردن ارادهاش با ارادهی خداوند میستاید و اهمیت او را برای دینداران مسیحی در پیروی از او در این راه میداند. اشارات شوایتسر در نامهها و برخی مواعظش نشاندهندهی دلالتهای الهیاتی بعضی از بنمایههای مهم غیرالهیاتی اوست؛ بین مفاهیم اخلاقی ارادهی معطوف به حیات، ارادهی معطوف به محبت و حرمت حیات و مفاهیم دینی محبت و ملکوت که از تعالیم عیسی مسیحاند قرابت جالبتوجهی وجود دارد.
:1- آلبرت شوایتسر
2- عیسیمسیح
3- کتابمقدس
4-حرمت حیات
2017
12
16
95
114
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_4494_f96b13bb7f7447c998be51ba0ee69c05.pdf
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1396
17
64
مقایسهی جوهر از دیدگاه ابنسینا و بارکلی
مجتبی
جعفری
سهیلا
قلی پور
الهه السادات
سجاددوست
از مسائل و مباحث مهم فلسفی که قدمتی بیش از دوهزار سال دارد و از آغاز پیدایش حکمت در یونان باستان مورد بحث بوده است مسألهی جوهر است، اما سرنوشت جوهر در حکمت سینوی به برکت تمایز وجود و ماهیت دگرگون شده و یکباره راه خود را از وجود جدا کرده است. ابنسینا مقسم جوهر و عرض را ماهیت اشیاء دانسته و مقولات ارسطویی را بر ماهیت اشیای موجود تطبیق داده است. نوشتار حاضر باتوجه به جایگاه و اهمیت بحث جوهر در تفکر ابنسینا و بارکلی با رویکردی مسألهمحور، به بررسی ابعاد و زوایای مختلف این مقوله در حکمت سینوی و بار کلی میپردازد.بدینترتیب کاوش از چیستی و تطوّر معرفتی جوهر، مقسم جوهر و اعراض، چگونگی حصر تقسیمات جوهر و موضع ابنسینا و بار کلی در باب جوهریت واجب تعالی، مهمترین مسائلی است که در این نوشتار مورد پژوهش قرار میگیرد.
1- جوهر
2- عرض
3- موجود
4- بارکلی
5- حکمت سینوی
2017
12
16
115
136
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_4495_9999d73558cd1049e6c8fcea4b1347c1.pdf
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
اندیشه دینی
2251-6123
2251-6123
1396
17
64
پدیدارشناسی دین و هرمنوتیک نزد میرچا الیاده
مهدی
لک زایی
سید حمید
موسویان
میرچا الیاده بهعنوان یک متفکر اثرگذار در حوزهی مطالعات ادیان شناخته میشود. او در مواجهه با ادیان میکوشد روش متفاوتی را پی افکند. در این مقاله درپی آنیم که رویکرد الیاده به دین را بررسی نموده، اشکالات او به روشهای دیگر مطالعهی ادیان را تحلیل کنیم.
ازنظر الیاده، توجه به تاریخ ادیان، در کنار بهرهگیری از پدیدارشناسی دین و هرمنوتیک، نگاهی دگرگونه به مناسک و آموزههای دینی را موجب میشود. لذا او روش تکاملی و تجربی و بهعبارتی، فارغدلانه را موردنقد قرار میدهد. در این رویکرد، اسطوره و نماد در مطالعهی ادیان جایگاه ویژهای پیدا میکنند. بهعقیدهی او، انسان دینورز، زمان و مکان و کل جهان را در ارتباط با امر مقدس درک میکند. جهان برای این انسان در صورتی معنادار است که محل تجلی امر مقدس باشد. مناسک نیز تکرار شرایط اولیهی قدسی است.
۱. الیاده
۲. پدیدارشناسی دین
۳. هرمنوتیک
۴. هایروفانی
2017
12
16
137
150
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_4496_a4d8763e00b97826ac2d40f92bf8a7d0.pdf