دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
19
71
2019
08
23
انسانشناسی رمزی در داستانهای عرفانی شیخ اشراق
1
22
FA
اسداله
آژیر
استادیار گروه الهیات دانشگاه رازی
asadazhir@yahoo.com
آزاده
الیاسی
azadehelyasi8@gmail.
گروه الهیات، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
azadehelyasi8@gmail.com
10.22099/jrt.2019.31715.1987
<strong>شناخت انسان و</strong><strong>درک</strong><strong>حقیقت</strong><strong>او از موضوعات مهم نظام حکمت اشراقی محسوب میشود و بههمیندلیل </strong><strong>سهروردی آثارش و ازجمله داستانهای رمزیاش را عمدتاً زمینهای برای فهم حقیقت و جایگاه انسان و راه رسیدن وی به کمال حقیقی قرار داده است.</strong><strong> به عقیدهی وی، نفس نوری از انوار الهی و جوهری مجرد و روحانی، همهویت با انوار قاهره و دارای ماهیتی یکسان با نورالأنوار است که در جهان ظلمانی ماده و زندان تن گرفتار شده است</strong><strong>. هدف حکمت، چه در قالب نظام فلسفی و چه بهصورت داستان یا هر شکل دیگری باید نجات نفس و کمال آن باشد. گرچه رمزهای بهکاررفته در داستانهای رمزی-عرفانی شیخ اشراق را میتوان</strong><strong> در سه دستهی کلی جهانشناسی، انسانشناسی و خداشناسی گنجاند، لیکن حجم اصلی رمزها و محوریت محتوا مربوط به انسانشناسی است. </strong><strong>بخشی از رمزها هرچند بهلحاظ شکلی با نظام فلسفهی مشائی سازگارترند، اما معنا و مقصودی که نهایتاً القا میکنند، اشراقی است. محتوای بخش دیگری از رمزها حتی با اصول فلسفی<em> حکمه الاشراق </em>نیز ظاهراً سازگاری ندارند. به نظر میرسد که پیشتازی روح مکاشفهگر و تخیل رمزپرداز شیخ اشراق نسبت به عقل نظامسازش، باعث شده است تا گاهی داستانهای رمزی، از آثار فلسفیاش اشراقیتر باشند. </strong><br />
: 1. سهروردی,2. داستانهای رمزی,3. نور مدبر,4. رمز,5. علمالنفس
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_5278.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_5278_d2b59b67dab69b65b6e6af583e37cfd3.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
19
71
2019
08
23
امکان خوانش توحیدی از نظریههای علمی
23
42
FA
سید مهدی
بیابانکی
استادیار دانشگاه اصفهان
mehdibiabanaki@gmail.com
10.22099/jrt.2019.31178.1957
<strong>مقصود از خوانش توحیدی از یک نظریهی علمی این است که آن نظریه را در بستر یک متافیزیک توحیدی تفسیر کنیم. برایناساس لازم است نشان دهیم که نظریههای علمی واجد نوعی متافیزیک هستند که در پرتوی آن متافیزیک، امکان تفسیرهای مختلف از آن نظریه فراهم میشود. بهعلاوه باید نشان دهیم که متافیزیک مذکور میتواند متافیزیکی مبتنیبر یک هستیشناسی توحیدی باشد. برخی از فلاسفه چنین خوانشی از نظریههای علمی را ناممکن میدانند، چراکه ازنظر آنها چنین تلاشی با چهار چالش اساسی مواجه است: چالش تبیینی، منطقی، روشی و علمی. هدف ما در این مقاله آن است که نشان دهیم هیچیک از چالشهای یادشده نمیتوانند نشان دهند که خوانش توحیدی از نظریههای علمی ناممکن است. برایناساس میتوان متافیزیک علم را مبتنیبر یک هستیشناسی توحیدی شکل داد و نظریههای علمی را در بستر چنین متافیزیکی تفسیر کرد.</strong>
1. متافیزیک,2. علم,3. نظریههای علمی,4. خوانش توحیدی,5. هستیشناسی توحیدی
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_5279.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_5279_72acec6ae82222d5e4bb0ccac3ca201b.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
19
71
2019
08
23
بررسی امکان استقلال مسئولیت اخلاقی از اراده آزاد در رویکرد «نگرش های واکنشی»
43
70
FA
روح اله
حق شناس
گروه فلسفه پردیس فارابی دانشگاه تهران
roohollahaghshenas@gmail.com
10.22099/jrt.2019.32175.2024
<strong>مسئولیت اخلاقی یکی از حوزههای فلسفی با بیشترین اهمیت عملی در زندگی فردی و اجتماعی ماست. پی. اف. استراسون با تکیه بر همین وجه عملی استدلال کرد که نظریه</strong><strong></strong><strong>ی فلسفی مسئولیت اخلاقی، از منازعات مربوط به ارادهی آزاد و تعینگرایی مستقل است و صرفاً براساس شرایط توجیهپذیری نگرشهای واکنشی مانند نکوهش و ستایش است که بناشدنی است. این مقاله میزان موفقیت رویکردهای استراسونی را که به رویکرد نگرشهای واکنشی معروف</strong><strong></strong><strong>اند، بررسی میکند. به این منظور، با معرفی چالشهای ناظر به پیشینه نشان خواهیم داد موفقیت این رویکرد در برابر این چالشها، تنها با محدودکردن تصویر شهودی ما از نگرشهای واکنشی ممکن است. برای اثبات این ادعا ابتدا نظریهی اسکنلن را که خودسازگارترین نمایندهی رویکرد استراسونی محسوب میشود، معرفی میکنیم و سپس ابتنای نظریهی او به محدودیتی غیرشهودی از نگرشهای واکنشی را نشان خواهیم داد و از این طریق، حدود کمینه و بیشینهی موفقیت رویکرد استراسونی را نتیجه خواهیم گرفت.</strong>
1. مسئولیت اخلاقی,2. نگرشهای واکنشی,3. ارادهی آزاد 4. پی. اف. استراسون,5. تی. ام. اسکنلن
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_5282.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_5282_a753ab9bb101d052cf1c6d8343fb56e0.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
19
71
2019
08
23
بررسی استدلال تکاملی پلنتینگا علیه طبیعتباوری و نقد سوسا و پاسخ پلنتینگا
71
92
FA
مطهره
شکوئی پورعالی نام
دانشجوی دکتری دانشگاه ادیان و مذاهب
motaharehshokohi@gmail.com
محمد
کیوانفر
دانشجوی دکتری/مدیر گروه فلسفه اسلامی دانشگاه ادیان و مذاهب
keivanfar.mohammad@gmail.com
10.22099/jrt.2019.31422.1971
ا<strong>لوین پلنتینگا دربارهی رابطهی علم و دین دو رویکرد کلی دارد: تدافعی و تهاجمی. در رویکرد اول سعی میکند نشان دهد تعارض عمیق و جدیای میان علم و دین وجود ندارد. اما در رویکرد دوم میکوشد که نشان دهد برخلاف نظر مشهور، میان علم و طبیعتباوری تعارض عمیقی وجود دارد. او استدلالی را با عنوان «استدلال تکاملی علیه طبیعتباوری» مطرح میکند. ایدهی اصلی استدلال او این است که احتمال اعتمادپذیربودن قوای شناختی انسان، با پذیرش توأمان طبیعتباوری و نظریهی تکامل، اندک است و این شامل همهی باورهایی میشود که قوای شناختی انسان تولید میکند، ازجمله باور به طبیعتباوری؛ لذا پذیرش همزمان طبیعتباوری و نظریهی تکامل معقول نیست، درحالیکه این مشکل در پذیرش همزمان خداباوری و نظریهی تکامل وجود ندارد. استدلال پلنتینگا با واکنشها و انتقادهای فراوانی مواجه شده است. ارنست سوسا با نوشتن دو نقد، از جملهی این منتقدان است. او با ارجاع به دکارت و تمایزگذاشتن میان معرفت تأملی و غیرتأملی، اشکال پلنتینگا را اساساً ناظر به حوزهی معرفت تأملی و نه غیرتأملی میداند و آن را نادرست تلقی میکند. ازنظر سوسا، از این جهت وضعیت خداباوری و طبیعتباوری یکسان است. در مقابل، پلنتینگا مشکل اصلی را در معرفت تأملی میداند و معتقد است خداباوری از این جهت بر طبیعتباوری ترجیح دارد؛ چراکه طبیعتباوری برخلاف خداباوری، با ناقض مواجه است.</strong>
1.علم و دین,2. طبیعتباوری,3. نظریهی تکامل,4. معرفت تأملی,5. الوین پلنتینگا,6. ارنست سوسا
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_5281.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_5281_070e4abc8cca8db10fe224aac15b8a9f.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
19
71
2019
08
23
معقولات فلسفی از منظر صدر الدین دشتکی
93
114
FA
محمدباقر
عباسی
استادیار دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه شیراز
mbabbasi2@gmail.com
علی
رحیمی
دانشجوی دکترای تخصصی در دانشگاه شیراز
a.r93933@yahoo.com
10.22099/jrt.2019.31395.1969
<strong>پیش از ملاصدرا معقولات به اولی و ثانوی تقسیم میشد. هرچند در سخنان فارابی و ابنسینا به تمایز میان معقولات ثانی منطقی و فلسفی توجه شده بود، ولی اصطلاح «معقول ثانی فلسفی» جعل نشده بود. ملاصدرا علاوه بر جعل این اصطلاح، این بحث را توسعه داد و آن را تکامل بخشید.</strong><br /> <strong>صدرالدین محمد دشتکی که از بزرگان مکتب فلسفی شیراز است، نظر منحصربهفردی در این بحث اختیار کرده است. این نوشتار برای اولینبار، بهصورت تفصیلی دیدگاه ایشان درخصوص معقولات ثانیه را با تکیه بر نسخ خطی حاشیهی قدیم وی بر <em>شرح تجرید </em>قوشچی بررسی کرده است. معناشناسی معقولات ثانیه، انقسام معقولات به اشتقاقی و غیراشتقاقی، اتحاد خارجی قسمی از معقولات با موضوعات خود، نحوهی عروض و اتصاف خارجی و ذهنی، ازجملهی این بررسیهاست. علاوه بر این، گزارشی که ملاصدرا از دیدگاه دشتکی ارائه کرده است، با استناد به سخنان خود دشتکی تأیید شده است. </strong><br /> <strong>شاخصهی اصلی تفکر ایشان در این بحث آن است که مصادیق مفاهیم فلسفی را به مفاهیم مشتق و غیرمشتق تقسیم کرده و قائل به خارجیت معقولاتی اشتقاقی چون موجود و ممکن، بهنحو اتحاد با موضوعاتشان شده است، درحالیکه معقولاتی غیراشتقاقی چون وجود و امکان را اعتباری قلمداد کرده است.</strong>
1. معقولات ثانیهی منطقی,2. معقولات ثانیهی فلسفی,3. عروض,4. اتصاف,5. معقولات اشتقاقی,6. معقولات غیراشتقاقی
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_5280.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_5280_763354e8b123d35c4fcb82305349d41b.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
19
71
2019
08
23
بررسی تأثیر مبانی و اندیشه های ملاصدرا بر معنای متن
115
134
FA
سید محمد حسین
میردامادی
دانشجوی دکتری دانشگاه اصفهان
smhm751@yahoo.com
محمد
بیدهندی
دانشیار دانشگاه اصفهان دانشکده ادبیات گروه فلسفه اسلامی
m.bid@ltr.ui.ac.ir
مجید
صادقی
دانشیار دانشگاه اصفهان دانشکده ادبیات گروه فلسفه اسلامی
majd@itr.ui.ac.ir
10.22099/jrt.2019.32527.2040
<strong>این مقاله تبیین و تحلیل تأثیر اصول تأسیسی ملاصدرا بر معنای متن است. در حکمت صدرایی، معنای متن و تأویلات آن، بهگونهای از مبانی و اندیشههای صدرا متأثر است که معانی تأویلی در آن، صرفاً بر این اساس، منطقی و توجیهپذیر است؛ در مکتب صدرا، معنا که از مواجههی انسان با هستی شکل میگیرد، نفسالامری دارد که انسان مؤید به کشف وحیانی، آن را بیان و نامگذاری میکند و از قابلیتهای آن برای معرفی حقایق عوالم مختلف استفاده میکند. مبانی و اندیشههای صدرا، ازجمله اصالت وجود، تشکیک وجود، قاعدهی بسیط الحقیقه، اندیشههای صدرا دربارهی علمالنفس، حرکت جوهری و اعیان ثابته، هریک بهنحوی بر منطق معنی از عالم حس یا عالم خیال و عقل مؤثر است و پشتوانههای هستیشناختی تأویل متن را بهخوبی تبیین میکند. در این مقاله، تأثیر مبانی و آرای صدرا بر معنای متن استنباط شده و همراه با نمونههایی از متونی آمده است که صدرا از آنها معانی خاصی را استخراج کرده یا تطبیق صورت داده است. این مقاله که با روش توصیفی </strong><strong>–</strong><strong> تحلیلی همراه با تطبیق بر تفاسیر (تأویلهای) صدرا تألیف شده است، قابلیت فلسفهی صدرایی در توسعهی معانی حاصل از متن را نشان میدهد و منطق تأویلات او را از زاویهی یادشده بیان میکند. </strong>
1. منطق تأویل,2. معنای متن,3. حکمت متعالیه,4. اصالت وجود
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_5288.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_5288_8fff6a82a65c3f2e29c3291c7620a805.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
19
71
2019
08
23
آگاهی و خود آگاهی از منظر کانت و ملاصدرا
135
150
FA
عیسی
نجم آبادی
دانشجوی دکتری فلسفه دانشگاه اصفهان
najmabadi1358@gmail.com
مهدی
دهباشی
استاد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان
dr.mahdidehbashi@gmail.com
10.22099/jrt.2019.32823.2065
<strong>علم در حکمت صدرا چیزی جز حضور چیزی نزد موجود درککننده نیست. کاملترین مصداق حضور ازنظر این مکتب، علم حضوری انسان به خود است که در آن، عالم و معلوم وحدت دارند. بنابراین ازنظر حکمت صدرا، معرفت به خود، در فلسفه جایگاه رفیعی دارد، اما آنچه در حکمت متعالیه، علم حضوری به نفس خوانده میشود، ازنظر کانت علم حضوری نیست، بلکه این علم گونهای از علم تجربی ماست که با واسطهی صورت ذهنی که کانت به آن پدیدار میگوید، حاصل آمده است، اما کانت غیر از این من تجربی، به من استعلاییای قائل است که این من نمیتواند شیء فینفسهای محسوب شود که در کانون دید تجربی انسان قرار میگیرد؛ بنابراین وی شناخت از خود را نه حصولی میداند و نه حضوری.</strong><br /> <strong>در این مقاله بررسی میشود که چرا ملاصدرا خود استعلایی را متعلق معرفت میداند و کانت نمیداند. این مسأله، ذیل این مسألهی عامتر واقع است که آیا منِ درککننده، خود، متعلق معرفت است یا نه؟ در این نوشتار نشان خواهیم داد که علم به خود، برخلاف تلقی کانت، جز با نگرش وجودی تبیینپذیر نیست؛ چراکه ادراک حضوری، نحوهای از حضور در وجود و برای وجود است.</strong>
1.علم(ادراک),2.وجود,3.علم حضوری,4.علم حصولی,5.من استعلایی
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_5283.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_5283_42034925c71f0b9e730f6916a19d54d1.pdf