دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
11
41
2013
03
17
نظریهی تفسیری نوپراگماتیسم
1
18
FA
احمد
واعظی
دانشیار دانشگاه باقرالعلوم
10.22099/jrt.2013.1174
<strong>تلقی سنتی و کلاسیک از فهم و تفسیر متن بر آن است که معنای متن مستقل از قرائت و مقدم بر تفسیر خوانندگان، موجود است و به قصد و نیّت مؤلف وابسته است. نوپراگماتیسم یک مکتب فکری پستمدرن از زمره رویکردهای تفسیری «خوانندهمحور» و ذهنیگرا محسوب میشود که در تحلیل خود از فرایند قرائت متن، نقش محوری را به مفسر داده و سهم بسیار ناچیزی برای متن قائل است. مقالهی حاضر ضمن تشریح مبانی نظری و فلسفی رویکرد نوپراگماتیسمی به تفسیر متن (که در آثار ریچارد رورتی و استانلی فیش متبلور است) و نقد و ارزیابی آن، وجوه ضعف و نارسایی آن را خاطرنشان میکند. </strong>
نوپراگماتیسم,نظریهی تفسیری,ریچارد رورتی,استانلی فیش,عینیگرایی تفسیری,ذهنیگرایی تفسیری
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1174.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1174_a7058d3cc58fcceb91afdc32bf7d0253.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
11
41
2013
03
17
فخر رازی بر سر دو راهی جبر و اختیار
19
48
FA
احمد
بهشتی
استاد دانشگاه تهران
علیرضا
فارسی نژاد
دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
farsinezhad239@yahoo.com
10.22099/jrt.2013.1175
<strong>مسألهی جبر و اختیار یکی از مسایل مهم در حوزهی افعال الاهی است که همواره ذهن انسانها را از ابتدای تاریخ تاکنون به خود مشغول داشته است. در این میان، جهمیه را طرفداران جبر محض، اشاعره را طرفداران جبر محض در یک مرحله و طرفدار کسب در مرحلهی دیگر، معتزله و قدریه را طرفداران اختیار محض و امامیه را طرفداران امر بین الامرین یاد کردهاند. بر این اساس، فخر رازی نیز به منزلهی یکی از برجستهترین متکلمان اشعری، جبرگرا دانسته شده است. </strong>
<strong>نگارنده در این مقاله، با جستوجوی کامل در آثار فخر رازی، موضع وی در قبال نظریات فوق را به دست آورده و نشان داده است که فخر رازی نه یک جبرگرای محض است و نه یک اختیارگرای محض، بلکه ضمن قادر و مختار دانستن انسان از یک طرف، و قول به عمومیت قضا و قدر الاهی از طرف دیگر، سعی کرده است تا میان این دو قول جمع نماید، ولی با وجود آنکه همواره در جستوجوی راهی میانِ جبر و اختیار بوده و برای فرار از جبر و توجیه اختیار و مسؤولیت انسان، همانند سایر اشاعره، به نظریهی کسب گراییده، چون آن را ناتمام یافته، به نظریهی امر بین الامرین روی آورده است. البته در تبیین این نظریه نیز توفیقی نیافته و آن را طوری تبیین نموده که به جبر منجر شده است. بنابراین بهرغم اعتراف به اختیار انسان، بر سر دو راهی تردید میان جبر و اختیار باقی مانده، ضمن معرفی انسان به منزلهی مضطری در صورت مختار، قائل به غموض و پیچیدگی مسأله شده و افراد را از خوض در این مسایل غامض بر حذر داشته است. </strong>
فخر رازی,جبر,اختیار,قضا,قدر
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1175.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1175_931d6cf7b2504f24b7070e9f31452c01.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
11
41
2013
03
17
رویکرد پدیدارشناسانهی سید حیدر آملی و رودلف اتّو به «امرقدسی»
49
80
FA
فاطمه
فرضعلی
دانشجوی دکتری دانشگاه فردوسی مشهد
سیدمرتضی
حسینی شاهرودی
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
10.22099/jrt.2013.1176
<strong>چکیده</strong>
<strong>آنچه پدیدهی دین را از سایر پدیدهها متمایز میسازد قداست آن است. موضوع اصلی این نوشتار بررسی رویکرد پدیدارشناسانهی دو اندیشمند دینشناسِ خداباورِ مسلمان و مسیحی، یعنی سید حیدرآملی و رودلف اتّو (1869-1937) به «امر قدسی» است. برای رسیدن به نقاط اشتراک و امتیاز آنها، ابتدا به تبیین فرآیند پدیدارشناسی و اقسام نگرش پدیدارشناسانه، بهویژه نگرش عاطفی و عقلانی به پدیدهی قدسی، پرداختهایم. دیدگاهها و انتقادهای صاحبنظران بررسی شده و در انتها، تفاوتها و شباهتهای رهیافت پدیدار شناسانهی آندو دربارهی «امرقدسی» ارائه گردیده است. در این تطابق، روشن میشود که هردو با تحویلگرایی مخالفاند و امر قدسی را «خودآشکار» میدانند، ولی بر خلاف نگرشِ صرفاً عاطفهگرایانهی اتّو، سید حیدر هر دو نگرش عقلانی و عاطفی به «امر قدسی» را به گونهای کاملتر و بدون تعصب دینی، ارائه داده است.</strong>
پدیدارشناسی,سیدحیدر آملی,تجلی,امر قدسی,رودلف اتو
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1176.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1176_c7ba7e8cab1d17a7999c4790ec971750.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
11
41
2013
03
17
بررسی تطبیقی خاستگاه و غایت رنج در آموزههای بودا و عهدین
81
106
FA
مجتبی
زروانی
دانشیار دانشگاه تهران
ندا
خوشقانی
دانشجوی کارشناسی ارشد ادیان و عرفان دانشگاه تهران
10.22099/jrt.2013.1177
<strong>رنج به عنوان ادراکی انفسی و برخاسته از شرایطی نامطلوب، در مکاتب دینی، به ویژه از جهت خاستگاه و غایت آن، موضوع توجه قرار گرفته است. از این میان، دینِ انسانمحوری چون بودیسم در همهی شاخههایش به واقعیت و علت رنج پرداخته، خاستگاه آن را در خود انسان مییابد و در صدد ارائهی راهکاری است که نجات از همهی رنجها فراهم آید؛ اما از غایت و هدف رنج در جهان چیزی نمیگوید، چراکه به موجودی غایتمند در هستیشناسی خود باور ندارد که بخواهد برای فعلش نیز هدف و غایتی فرض نماید. اما در عهدین، به عنوان متنی خداباور، خاستگاه رنج از سه علت خارج نیست: یا متوجه فعل انسان است، که برای مثال، ناشی از سوء استفاده از اختیار و ارتکاب گناه اوست، یا به فعل خدایی غایتمند و اخلاقمند برمیگردد یا از فعل خدایی بیغایت و ارادهمحور ناشی میشود. در این صورت، غایتمند بودن یا نبودن خداوند در رنجور ساختن بندگان، رابطهی تنگاتنگی با صفات وی دارد. از اینرو برای رنج، در عهدین، هم علت فاعلی مشهود است و هم علت غایی؛ هم خاستگاه وجود دارد و هم غایت، به خلاف بودیسم، که فقط از خاستگاه رنج و راه نجات از آن سخن میراند و با مابعدالطبیعه کاری نداشته و در صدد تبیین غایتمندی جهان و رنجهای موجود در آن نیست. </strong>
علت و غایت رنج,بودا,عهدین
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1177.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1177_18d434ac0faf44769e0ffd8207ceebfe.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
11
41
2013
03
17
جستاری در مقایسهی میان ادلهی بقا و خلود نفس نزد افلاطون و متفکران مسلمان
107
126
FA
مهدی
حسین زاده یزدی
پژوهشگر حوزه و دانشگاه
مجتبی
مصباح
استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
10.22099/jrt.2013.1178
<strong>یکی از مباحث مهم در فلسفهی افلاطون، مسألهی بقا و خلود نفس است. افلاطون از طرفداران نظریهی </strong><strong>اصالت روح است که در مقابلِ مادیمذهبان و نیز قائلان به شبهپدیدارانگاریِ نفس قرار میگیرد. افلاطون دربارهی بقا و خلود نفس، استدلال­های متعددی اقامه میکند. در آثار متفکران اسلامی نیز دربارهی </strong><strong>بقا و </strong><strong>جاودانگی نفس، ادلهی گوناگونی ارائه شده است. این نوشتار به منظور مقایسه­ میان ادلهی </strong><strong>افلاطون</strong><strong> در اینباره و استدلالهایی که از سوی متفکران مسلمان عنوان میشود سامان میگیرد، تا از این رهگذر، تأثیرپذیری یا تأثیرناپذیریِ متفکران اسلامی از افلاطون در اینباره روشن شود.</strong>
افلاطون,بقا و خلود نفس,متفکران مسلمان
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1178.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1178_5f8e5402e1f46c5cc37ffc495abe4482.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
11
41
2013
03
17
بررسی تطبیقی نظریه ی تشکیک ملاصدرا و نظریه ی تمثیل آکوییناس
127
156
FA
قاسم
کاکایی
استاد دانشگاه شیراز
gkakaie@rose.shirazu.ac.ir
منصوره
رحمانی
کارشناس ارشد دانشگاه شیراز
10.22099/jrt.2013.1179
<strong>تحلیل معناشناختی اوصاف الاهی همواره مورد توجه متکلمان، فلاسفه و عرفا بوده و نظریات مختلفی در این باب بیان شده است. محدودیت­های زبان بشری از یک طرف، و وجود نامتناهی خداوند از طرف دیگر، سبب شده است که دست یافتن به تبیینی معقول از اوصاف الاهی دشوار گردد. ملاصدرا با استفاده از اشتراک معنوی و تشکیک در وجود، میکوشد به گونهای در باب اوصاف الاهی سخن بگوید که هم تعالی خداوند حفظ گردد و هم شناخت و اتصاف ذات باری تعالی به اوصاف ایجابی، ممکن شود. توماس نیز با نفی اشتراک لفظی محض و اشتراک معنوی متواطی و طرح نظریه­ی تمثیل، خود را از افتادن در دام تشبیه و تنزیه می­رهاند. در این مقاله، به بررسی و مقایسه­ی این دو دیدگاه پرداخته میشود. </strong>
تشکیک,تمثیل,ملاصدرا,آکوئیناس,اوصاف الاهی
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1179.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1179_cc376573840344162c27be9a9e3fb5f9.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
11
41
2013
03
17
تأثیر اندیشهی ابن عربی در باب «ولایت» بر شیخ محمود شبستری با تکیه بر گلشن راز
157
186
FA
زهرا
ریاحی زمین
دانشیار دانشگاه شیراز
حسین
طاهری
دانشجوی دکتری دانشگاه شیراز
10.22099/jrt.2013.1180
<strong>آنچه مسلم است اینکه ابن عربی با عرفانی پیشرو و بسیار متعالی، عصارهی ماترک تعالیم اولیای پیشینِ متصوفه را با برخوردی نظری و فلسفی و نبوغی عدیم المثل، چنان خلاقانه به بازتولیدی نو تبدیل کرد که هنوز، تا عصر حاضر، خودْ میراثگذار و پدر فکری اکثر عرفای متأله و متفکر به شمار میآید. سلطهی اندیشهی او از زمان حیاتش تا ظهور عرفای شیعی و نظریهپردازان و نقادان صفوی و قاجار و متأخرین معاصر، خود، گواه عظمت روح و فکر وی است.</strong>
<strong>یکی از مهمترین آموزههای فکری ابن عربی در عرفان نظری، در باب ولایت است. مبحث ولایت را میتوان به دو دورهی قبل و بعد از ابن عربی تقسیم کرد. آنچه از این مفهوم و مصادیق ظهوری آن در اندیشهی شیخ محمود شبستری در گلشن راز برمیآید، ادامهی تعالیم سنت اکبری و شارحین معاصر وی، چون قیصری و کاشانی است. در این مقاله سعی شده است آنچه از تعالیم محییالدین ابن عربی در اندیشهی شیخ شبستری دربارهی ولایت و انسان کامل رسوخ کرده است با تکیه بر منظومهی <em>گلشن راز</em>، بررسی و تحلیل شود. </strong>
<strong>این مقاله ماحصل تحلیل مقایسهگونهای بین آرای ابن عربی و شبستری، برای نشان دادن نقطههای تأثر عارف شبستر از آثار شیخ اکبر است. بنابراین در خلال مطالب، به فراخور موضوع، از قیاسات و اشارات سایر شراح آثار ابن عربی و عرفای مقدم بر وی نیز استفاده گردیده است. </strong>
ابن عربی,شیخ محمود شبستری,گلشن راز,ولایت
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1180.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1180_943ed516af8136901478f7affde7ed98.pdf
دانشگاه شیراز
فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز
2251-6123
2717-2686
11
41
2013
03
17
پیامد کلامی نظام معرفتی پسامدرن
187
204
FA
رمضان
مهدوی آزادبنی
استادیار دانشگاه مازندران
10.22099/jrt.2013.1181
<strong>ارائهی تفسیر جدید از شناخت در عصر پسامدرن سبب تغییر جهانبینی در فرهنگ غرب گردید. این دوره اگرچه دربردارندهی عناصر فکری مختلفی است، نویسنده بحث خود را محدود به جزء معرفتی دورهی مذکور مینماید. نویسنده بر آن است تا ضمن بیان تحلیلیِ مبانی معرفتشناختیِ عصر پسامدرن، پیامد و لوازم معرفتشناختی آن را در قالب نگرش دینی بررسی کند. در این باره مدعای نویسنده این است که میان مفروضات و مبانی معرفتشناختی عصر پسامدرن و مبانی معرفتی موجود در دین تعارضی وجود ندارد. عصر پسامدرن با بازنگری در مفروضات معرفتشناختی عصر جدید، تفسیر جدیدی از عقلانیت و حقیقت به همراه خود آورد. تأکید به درهمتنیدگی ذهن و عین، از دست رفتن اعتبار تفکیک سوژه - ابژه و کنار نهادن نقش بیطرفانه و منفعلانهی ذهن در فرایند شناخت از ویژگیهای عمدهی معرفتشناسی این دوره است. میتوان به منزلهی نتیجهی تحقیق پذیرفت که عصر پسامدرن با توجه به مبانی معرفتیاش در مقایسه با مفروضات معرفتی عصر جدید، قادر است شرایط مناسبتر و موفقتری را در دفاع از ارزش و جایگاه معرفتی باورهای دینی فراهم نماید. وجود آموزههایی مانند کرانناپذیری خداوند (که مستلزم کرانناپذیری فعل الاهی است) و همچنین ایدهی وقوع من غیر احتساب امور در دین با جهانبینی پسامدرن توجیهپذیر است. </strong>
شناخت,باورهای دینی,پسامدرن,مبناگرایی
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1181.html
https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1181_d520c94033ad7b7eb72b68cbb866aef2.pdf