بحث زبان دین یکی از مهمترین و جذابترین مباحث فلسفهی دین است. از آن جایی که این بحث به معناداری و معناشناسی اوصاف الاهی مربوط میشود، برای متدینان، از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ زیرا معقولبودن گزارههای ناظر به خداوند، در گرو معناداری آنهاست. به طور کلی میتوان گفت در این زمینه، با دو پرسش اساسی مواجهیم: ۱. آیا گزارههای ناظر به خداوند معنادارند یا نه؟ ۲. در صورت معناداری گزارههای مذکور، درک معنای آنها برای انسان ممکن است یا نه؟ در این مقاله آنچه بررسی کردهایم، پاسخ قاضی عبدالجبار معتزلی و ویلیام پی. آلستون به سؤالات بالاست؛ زیرا گرچه آنان به دو فضای فکری و زمانی مختلف تعلق دارند، در باب معناشناسی، اوصاف کمالی مانند علم و قدرت و... و اوصاف فعلی نظیر درککردن، ساختن و...، دیدگاه نزدیکی به یکدیگر دارند که از آن، میتوان با عنوان رویکرد کارکردگروی یاد کرد.