@article { author = {Sadeqi Hassanabadi, Majid and Ataei Nazari, Hamid}, title = {The Characteristics of Philosophical Theology School in the Shiite Theology (With an Approach to Lāhījī’s Works)}, journal = {Journal of Religious Thought : A Quarterly Journal of Shiraz University}, volume = {12}, number = {44}, pages = {1-32}, year = {2013}, publisher = {Shiraz University}, issn = {2251-6123}, eissn = {2717-2686}, doi = {10.22099/jrt.2013.1151}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {ملاک ها و ویژگی های مکتب کلام فلسفی در شیعه (با روی کرد به آثار فیاض لاهیجی)}, abstract_fa = {یکی از مهمترین گرایش ها و مکاتب کلامی پدید آمده در کلام تشیع، مکتب کلام فلسفی است. این مکتب که در قرن هفتم توسط خواجه نصیرالدین طوسی (م 672 ق) تأسیس گردید، در ادامه توسط پیروان او مانند علاّمه حلّی (م 726 ق) وفیاض لاهیجی (م 1072 ق) بسط و گسترش یافت و در اندک زمانی، تبدیل به جریان غالب و حاکم در کلام شیعه گشت  در این مقاله، در صدد آنیم که پس از ارائه ی تعریفی دقیق و جامع از کلام فلسفی، با توجه به نگاشته های کلامی لاهیجی، ملاک ها و ویژگی‌های این مکتب کلامی، از جمله استفاده از اصول، قواعد و اصطلاحات فلسفی در تبیین مباحث کلامی را بازشناسی و معرّفی نماییم. شناخت این ویژگی ها و خصائص در تجزیه و تحلیل آرا و اندیشه های کلامی متکلّمان این مکتب از اهمیت فراوانی برخوردار است.}, keywords_fa = {شیعه,اصول و قواعد فلسفی,کلام فلسفی,فیاض لاهیجی}, url = {https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1151.html}, eprint = {https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1151_91e35c9a99716959b9e4f22a0c330529.pdf} } @article { author = {Mirzaie, Alireza}, title = {A Mystically Trained Heart Expressed by an Experienced Intellect}, journal = {Journal of Religious Thought : A Quarterly Journal of Shiraz University}, volume = {12}, number = {44}, pages = {33-54}, year = {2013}, publisher = {Shiraz University}, issn = {2251-6123}, eissn = {2717-2686}, doi = {10.22099/jrt.2013.1152}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {دل سوخته به روایت عقل پخته: مرد برهان در وادی عرفان}, abstract_fa = {نبوغ استثنایی و شخصیت منحصر به فرد و جامعیت علمی ابن سینا در قرن پنجم،  مبین ذو ابعاد بودن وی است. به دلیل برجستگی او در حوزه‌های فلسفه و حکمت و طبابت (پزشکی)، برخی از وجوه دیگر شخصیتش، از جمله عرفان و شهود، مغفول مانده است. بررسی آثار وی در اشارات و تنبیهات، معراج‌نامه و رسائل، در باب نفس و عشق و ...، معرف گرایش عمیق عرفانی اوست و علاوه بر تسلط علمی، نشان‌دهنده‌ی درگیری عملی وی با این حوزه‌ی پر رمز و راز است. در این مقاله، تلاش شده است این بعدِ درسایه‌مانده‌ی ابن سینا واکاوی شده، در حد بضاعت، معرفی گردد. نوشته‌ی پیشِ ‌رو با یک پرسش بنیادی در باب گرایش ابن سینا به عرفان شروع می‌شود و با بررسی دو دیدگاه مخالف و موافق و تقویت نظریه‌ی موافق با استشهاد به نوشته‌های شیخ و ارباب نظر، ادامه می‌یابد و در نهایت، با توجه به آثار به‌جامانده از ابن سینا، به‌ویژه متون متعلق به پایان عمر، درگیری عملی ایشان با عرفان به اثبات می‌رسد.}, keywords_fa = {ابن سینا,عرفان,سیر و سلوک}, url = {https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1152.html}, eprint = {https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1152_d81cc41f6ea61261d59733e8e0fb9354.pdf} } @article { author = {Tavassoli, Tayyebe}, title = {Continental Philosophy and its Influence on the Philosophy of Education}, journal = {Journal of Religious Thought : A Quarterly Journal of Shiraz University}, volume = {12}, number = {44}, pages = {55-78}, year = {2013}, publisher = {Shiraz University}, issn = {2251-6123}, eissn = {2717-2686}, doi = {10.22099/jrt.2013.1153}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {فلسفه ی قاره ای و تأثیر آن بر فلسفه ی تعلیم و تربیت}, abstract_fa = {فلسفه‌ی قارّه‌ای نامی است که در عصر حاضر، بر یکی از دو بینش فلسفی غالب در مغرب زمین بنا نهاده شده است و این نام‌گذاری بدان جهت است که این دیدگاه عمدتاً در قاره‌ی اروپا و در تفسیری دقیق‌تر، در کشورهای غیر انگلیسی‌زبان، مانند فرانسه و آلمان رشد یافته است. فلسفه‌ی قارّه‌ای به مباحث وجودی، اخلاقی، اجتماعی و به ‌طور کلی، موضوعات انسان‌شناختی می‌پردازد و در همین مباحث و موضوعات، بر فلسفه‌ی تعلیم و تربیت تأثیر داشته است. پاسخ به سؤالِ «مهم‌ترین ویژگی‌های فلسفه‌ی قارّه‌ای چیست و چه تأثیری بر فلسفه‌ی تعلیم و تربیت داشته است؟» مهم‌ترین هدفی است که مقاله‌ی حاضر دنبال می‌کند. روش مطالعه در این تحقیق، از نوع مطالعات نظری استنتاجی است که بررسی، تحلیل و استنتاجِ مباحث، پایه‌های اصلی این روش به حساب می­آیند. نتایج حاصل از تحقیق، نشانگر آن است که فلسفه‌ی قارّه‌ای با اندیشه‌های هگل شروع می‌شود و تا جدیدترین دیدگاه‌های مطرح در عصر کنونی، یعنی پساساختارگرایی و پست‌مدرنیسم ادامه می‌یابد. فیلسوفان قارّه‌ای دارای اندیشه‌های گوناگون و متکثری هستند که در شاخه‌های متفاوتِ این دیدگاه تبلور یافته است. در این مقاله، به تحقیق و تفحص در خصوص دیدگاه‌ها و بینش‌هایی در فلسفه‌ی قارّه‌ای پرداخته شده است که بر فلسفه‌ی تعلیم و تربیت تأثیر داشته‌اند. فیلسوفان قارّه‌ای به اکثر موضوعات تربیتی، مانند تربیت اجتماعی، تربیت فردی، تربیت اخلاقی و مشکلات و موضوعات نظام‌های آموزشی، پرداخته‌اند و تفاوت در اندیشه‌های آنان مربوط به شاخه‌های مختلف از فلسفه‌ی قارّه‌ای است.}, keywords_fa = {فلسفه ی قاره‌ای,فلسفه ی اجتماع,فلسفه ی هستی,فلسفه های جدید,فلسفه ی تعلیم و تربیت,فلسفه ی تحلیلی}, url = {https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1153.html}, eprint = {https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1153_22af55dca40393f433cd0e2ebb10f577.pdf} } @article { author = {Tivay, Mohammad Ali}, title = {Aristotle's and Ibn Sina's Metaphysics versus Plato's Ideas}, journal = {Journal of Religious Thought : A Quarterly Journal of Shiraz University}, volume = {12}, number = {44}, pages = {79-106}, year = {2013}, publisher = {Shiraz University}, issn = {2251-6123}, eissn = {2717-2686}, doi = {10.22099/jrt.2013.1154}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {متافیزیک ارسطو و ابن سینا در تقابل با دیدگاه مثُل}, abstract_fa = {بنا بر متافیزیک افلاطون، اعتقاد بر این است که برای هر یک از انواع موجود در عالم ماده، فردی نوری مجردعقلانی مستقل قائم به ذات در عالم مجردات موجود است که مدبر انواع مادی خود می‌باشد. در واقع، افلاطون با ارائه‌ی این دیدگاه، به دنبال آن بود که بتواند باور به عنصر بقا و پایداری و به تبع آن، شناخت یقینی نسبت به اشیا را موجه نماید. دیدگاه مُثُل در تقابل با متافیزیک ارسطو و ابن سینا، غیرمبرهن و غیرمنطقی شناخته شده است. نگارنده در صدد آن است که ضمن ترسیم ساختار کلی دیدگاه مثل و بیان براهین ارائه‌شده در نفی و اثبات این دیدگاه، باارزیابی تقابل دو نظام متافیزیکی (متافیزیک ارسطو - ابن سینا و متافیزیک افلاطونی) نشان دهد که تا چه اندازه متافیزیک افلاطون در تقابل با متافیزیک ارسطو و ابن سینا، قادر به اثبات عالمی مافوق جهان محسوس می‌باشد. در پایان مقاله نیز اشاره‌ای کوتاه به یک فرضیه داریم که می‌تواند با روی‌کردی میان‌رشته‌ای در ایجاد سازگاری و تمرکز میان فلسفه و دیگر علوم، نقش شایان توجه‌ای داشته باشد.}, keywords_fa = {مثُل,متافیزیک ارسطو - ابن سینا,افلاطون}, url = {https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1154.html}, eprint = {https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1154_e14a8c11d6c7b290b041a750da963f6e.pdf} } @article { author = {Mas'udi, Jahangir and Aleseyyedan, Zahra}, title = {A Study of Compound Theories in Islamic Ethics, Case Study: Mesbah-Yazdi's and Surush's Viewpoints}, journal = {Journal of Religious Thought : A Quarterly Journal of Shiraz University}, volume = {12}, number = {44}, pages = {107-130}, year = {2013}, publisher = {Shiraz University}, issn = {2251-6123}, eissn = {2717-2686}, doi = {10.22099/jrt.2013.1155}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تحلیلی از نظریه های ترکیبی در اخلاق اسلامی (بررسی موردی نظریه مصباح یزدی و سروش)}, abstract_fa = {بر اساس تقسیم‌بندی مشهور تاریخی در مسأله‌ی حسن و قبح، متفکران مسلمان در حوزه‌ی مباحث اخلاقی یا باید طرفدار روی‌کرد معتزله باشند، یا روی‌کرد اشاعره. اما این برداشتِ دقیقی نیست. دیدگاه‌های معتزله و اشاعره در مسأله‌ی حسن و قبح، دیدگاه‌های مرکبی است که می‌توان با نگاه‌های تحلیلی مناسب، به تجزیه‌ی آن‌ها به مؤلفه‌های کوچک‌تری پرداخت. بالمآل با ظاهر شدن آن مؤلفه‌های خردتر، می‌توان با ترکیب برخی مؤلفه‌های دیدگاه معتزله و برخی مؤلفه‌های دیدگاه رقیب، به دیدگاه‌های ترکیبی جدیدی دست یافت. این همان اتفاقی است که در حوزه‌ی اخلاق اسلامی، به‌ویژه در میان متفکران گذشته و معاصرِ امامیه پدید آمده است. دیدگاه‌های اخلاقی محمدتقی مصباح و عبدالکریم سروش دو نمونه‌ی معاصر از این نظریه‌های ترکیبی به شمار می‌آیند. مصباح یزدی هم‌چون معتزله، اصول کلی اخلاق را عقلی می‌داند، ولی در مقام تبیین و یا تعیین مصادیق اخلاقی، جانب وحی و شرع را نگاه می‌دارد (هم‌چون اشاعره). سروش در روی‌کردی دیگر، ارزش‌های اخلاقی را در مقام ثبوت، شرعی و متکی بر اراده و فرمان الاهی می‌داند (هم‌چون اشاعره)، اما در مقام اثبات، آن‌ها را عقلی تلقی می‌کند (هم‌چون معتزله). نظریه‌های ترکیبی یادشده در بحث پراهمیت «اخلاق و دین» نیز به دیدگاه‌های ترکیبی و میانه‌ای روی می‌آورند، به نحوی که نه اخلاق را کاملاً دینی می‌دانند و نه کاملاً آن را منفصل و منقطع از دین برمی‌شمارند.  }, keywords_fa = {حسن و قبح,معتزله,اشاعره,اخلاق اسلامی,نظریه های ترکیبی,مصباح یزدی,سروش}, url = {https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1155.html}, eprint = {https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1155_78b6d9e334485d8f6c28c4bd47b77559.pdf} } @article { author = {Kakaie, Ghasem and Bitaab, Najmeh}, title = {A Comparative Study of Immateriality of the Soul from Ibn Sina's and Mulla Sadra's Viewpoints}, journal = {Journal of Religious Thought : A Quarterly Journal of Shiraz University}, volume = {12}, number = {44}, pages = {131-146}, year = {2013}, publisher = {Shiraz University}, issn = {2251-6123}, eissn = {2717-2686}, doi = {10.22099/jrt.2013.1156}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی تجرد نفس از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا}, abstract_fa = {تجرد یا مادیت نفس یکی از مسائل مهمی است که همواره از دغدغه‌های فیلسوفان مسلمان بوده است، چراکه اگر وجود نفس به‌ مثابه‌ی جوهری مجرد که بعد از زوال بدن باقی است ثابت نشود، بحث از معادْ بی‌معنا خواهد بود. با توجه به اهمیت مسأله‌ی تجرد نفس، این مقاله سعی دارد با روشی توصیفی – تحلیلی، دیدگاه‌ها و براهین فلاسفه‌ی بزرگ اسلامی، مانند ابن سینا و ملاصدرا، را در باب تجرد نفس، بررسی کند. آن‌چه ابن سینا به اثبات آن همت می‌گمارد اثبات تجرّد قوه‌ی عاقله‌ی نفس است، اما ملاصدرا ضمن ارزیابی و داوری براهین ابن سینا، برخلاف وی، که تنها قوه‌ی عاقله را مجرد می‌دانست، مراتب تجرد را از هم بازمی‌شناسد و به سه مرتبه از تجرد پی می‌برد که عبارت‌اند از تجرد مثالی، تجرد عقلی و تجرد اتم.}, keywords_fa = {نفس,تجرد,ابن سینا,ملاصدرا}, url = {https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1156.html}, eprint = {https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1156_f141a59e3d350c3779cd269d7314202d.pdf} } @article { author = {Mostafavi, Zahra}, title = {Ambiguities about Sadra's Theory of Corporeal Resurrection}, journal = {Journal of Religious Thought : A Quarterly Journal of Shiraz University}, volume = {12}, number = {44}, pages = {147-154}, year = {2013}, publisher = {Shiraz University}, issn = {2251-6123}, eissn = {2717-2686}, doi = {10.22099/jrt.2013.1157}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {ابهاماتی پیرامون نظریه ی معاد جسمانی صدرا}, abstract_fa = {نظریه‌ی معاد جسمانی یکی از مسائل مهم علم کلام است که فلاسفه‌ی اسلامی تلاش کرده­اند تا بر اساس نظریات فلسفی خویش، آن را اثبات و کیفیت آن را بیان کنند. صدرالمتألهین در تبیین این نظریه، بر اساس مبانی خاص حکمت متعالیه، مسیری را پیموده که مورد پذیرش فلاسفه‌ی متأخر قرار گرفته است. به نظر نگارنده، نظریه‌ی ملاصدرا با همه‌ی مزایایی که دارد، دارای ابهامات و نقایصی است که در این مقاله به آن‌ها اشاره می­شود. ابهام از جهت اصل نظریه، رابطه‌ی بدن برزخی با بدن دنیوی تکامل‌یافته و معاد جسمانی برای نفوس کمّلین از ابهامات اصلی این نظریه است.}, keywords_fa = {معاد جسمانی,بدن برزخی,حکمت متعالیه,ملاصدرا}, url = {https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1157.html}, eprint = {https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1157_475661af1066f76014d23eab5aa2133a.pdf} } @article { author = {Poursina, Zahra (Mitra)}, title = {A Study of the Effect of Non-cognitive Realms of Soul on Its Cognitive Realm from al-Ghazali's Viewpoint Concerning Soul-Body Relation}, journal = {Journal of Religious Thought : A Quarterly Journal of Shiraz University}, volume = {12}, number = {44}, pages = {155-184}, year = {2013}, publisher = {Shiraz University}, issn = {2251-6123}, eissn = {2717-2686}, doi = {10.22099/jrt.2013.1159}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تأثیرپذیری ساحت عقیدتی از ساحت های غیر عقیدتی با نظر به رابطه ی نفس و بدن از دید غزالی}, abstract_fa = {یکی از مهم‌ترین مسائلی که پیش روی معرفت‌شناسان قرار دارد این است که آیا دستیابی انسان به معرفتْ تنها از رهگذر قابلیت‌های معرفتی‌اش میسر می‌شود یا حیثیت‌ها و ابعاد گوناگون وجود انسان در ارتباطی وثیق با ساحت معرفتی‌اش، آن را از تأثیرات مثبت و منفی خود متأثر می‌سازند. این موضوع در مقاله‌ی پیشِ رو با تکیه بر اندیشه و نظام معرفت‌شناسی امام محمد غزالی تحلیل و بررسی شده است. در این تحلیل، روابط گوناگونی که میان ساحت‌های مختلف نفس برقرار می‌شود و تصویری از این روابط که سیر استکمالی انسان اقتضای آن را دارد مورد توجه قرار می‌گیرد و نشان داده می‌شود که این روابط و تأثیراتی که در هر شکلی از آن بر ساحت عقیدتی گذاشته می‌شود، نه فقط تأثیراتی میان ساحت‌های نفس، بلکه تأثیر و تأثراتی میان دو جنبه‌ی اصلی وجودانسان یعنی نفس‌وبدن نیز هست. بر اساس تأثیر و تأثر متقابلی که غزالی به صورت دوری میان نفس و بدن قائل است، هر فعل بدنی تأثیری در نفس بر جای می‌گذارد که خود آن تأثیر موجب پدید آمدن فعلی می‌شود. از آن‌جا که هر فعلی نشأت‌گرفته از معنایی در درون نفس است، هنگامی که این معنا در قالب فعل تجسم می‌یابد، آن معنا در درون نفس، جلوه‌ی بیشتری پیدا می‌کند و بنابراین بر آگاهی نفس افزوده می‌شود. این فرآیند با کمک تحلیل‌های اخلاقی - معرفتی غزالی در بحث شکل‌گیری فضایل از طریق تکرار افعال مناسب و نیز نقش معرفت‌بخشیِ طاعات، تبیین می‌گردد.  بدین جهت، باید گفت که تأثیرات ساحت‌های غیر عقیدتی نفس بر ساحت عقیدتی را نمی‌توان بدون توجه به رابطه‌ی نفس و بدن، مورد تحلیل و واکاوی قرار داد.}, keywords_fa = {ساحت عقیدتی (معرفتی),ساحت های غیر عقیدتی (عاطفی - ارادی),نفس,بدن,غزالی}, url = {https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1159.html}, eprint = {https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1159_0aa22b4b35bf2c40b01b3a936ab69de2.pdf} } @article { author = {Dehghani Mahmoudabadi, Mohammad Hosein}, title = {Human Happiness from Mulla Sadra's Viewpoint}, journal = {Journal of Religious Thought : A Quarterly Journal of Shiraz University}, volume = {12}, number = {44}, pages = {185-198}, year = {2013}, publisher = {Shiraz University}, issn = {2251-6123}, eissn = {2717-2686}, doi = {10.22099/jrt.2013.1158}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {سعادت بشری و دیدگاه ملاصدرای شیرازی}, abstract_fa = {همه‌ی ادیان آسمانی به پیروان راستین خود، وعده‌ی سعادت و نجات می‌دهند. اسلام نیز در موارد متعددی، نجات انسان‌ها را در گروِ سرسپردگی به فرمان‌های الاهی معرفی می‌کند. از این رو، فلاسفه و متکلمان مسلمان نیز هر کدام به نوبه‌ی خود، کوشیده‌اند ضمن تفسیر و تبیین آموزه‌های وحیانی، پرده از حقیقت این مهم بردارند. این جستار در نظر دارد تا دیدگاه ملاصدرا در خصوص مسأله‌ی سعادت بشری و تبیین عقلانی وی از سعادت را بررسی کند. بر مبنای اصل تشکیک وجود در حکمت متعالیه‌ی صدرایی، وجودْ ذومراتب و متدرج است و از آنجا که ملاصدرا وجود و ادراک وجود را خیر و سعادت می‌داند، سعادت و خیر نیز ذومراتب و مشکک است. ملاصدرا تأکید دارد که ادراک وجود و اتحاد نفس ناطقه‌ی آدمی با عقل فعّال، کمال و سعادت آن به ‌شمار می‌رود. به نظر می‌رسد تحلیل خاص ملاصدرا از سعادت بشری، که مبتنی بر اصول فلسفی ایشان است، با آنچه تحت عنوان سعادت در علم اخلاق مطرح است هم‌راستا و مشابه باشد. تبیین وی از سعادت، نه‌تنها در خور دفاع عقلانی است، بلکه همسو با آموزه‌های وحیانی نیز می‌باشد.}, keywords_fa = {ملاصدرا,سعادت,وجود,خیر}, url = {https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1158.html}, eprint = {https://jrt.shirazu.ac.ir/article_1158_b674edbc8ae746b5c5e2e1e35b306d12.pdf} }